آدمیزاد به امید زنده است. این را قدیمی ها می گفتند. سالی که گذشت، سال پرهیاهویی بود. پر از وقایع تلخ و شیرین برای همه ی ما. برای بعضی ها سال شیرینی بود و برای برخی سالی تلخ. اما گذشت. لب تنور گذشت و شب سمور گذشت، این قانون هستی است. پرسش اصیل اما هنوز باقی ست. نقش هر یک از ما و شما و در نهایت جامعه ی ایرانی در وقایعی که بر ما می گذرد چیست؟ مسئولیت های فردی و گروهی و اجتماعی ما تا چه میزان بر خوشی و ناخوشی حال و احوال سالیان زندگی ما تأثیر دارد؟ به چه میزان کار را باید به سرنوشت و تقدیر ازلی و ابدی سپرد؟ آیا حاکمیت نسبی ما بر سرنوشت مان انکارشدنی است؟ آیا صداقت، نیک اندیشی، حق طلبی و حق خواهی، ایمان به هستی بخش، نیکوکاری و بردباری، هوشمندی و درایت، نوعدوستی و انسانیت، در لحظه لحظه زندگی ما جاری است؟ کلام مان پاک است؟ نیت مان صالح است؟ از ریاکاری پرهیز می کنیم؟ بخل و حَسد را کنار گذاشته ایم؟ به حق خود قانع ایم؟ دنیا را صرفاً برای منفعت خود نمی خواهیم؟ و…
بیاییم در سال نو برای همه دعا کنیم، برای کشورمان، برای کودکان مان، برای گسترش عدالت، برای پرهیز از ریاکاری، برای گریز از فساد معنا، برای زندگی پر از آرامش و صلح، برای همه ی ساکنان زمین.
خدایا حال ما را به بهترین حال مبدل کن و قلب های ما را از بهترین نیات و آرزوها مملو کن.
دویست و شصتمین شماره دنیای تصویر