زندگی واقعی در دنیای مجازی است؟!
چند وقت پیش هنگام دیدن یکی از نسخه های زیرنویس شده فیلم های خارجی (که تسلط بر ترجمه برخی از آنها قابل تحسین است) جمله ای در ابتدای فیلم از طرف زبان فرد زیرنویس کننده دیدم: زندگی واقعی در دنیای مجازی است!
این عبارت خبری ساده، که گویا ترجمان زندگی برخی جوانان جامعه ی امروز ماست، نکته ای آشکارساز و در عین حال تکان دهنده را به ما یادآوری می کند. به راستی در ایران امروز ما، چند درصد از اقشار جوان جامعه شهری اوقات خود را در دنیای مجازی می گذرانند؟ از اینترنت و شبکه های اجتماعی و اپلیکیشنهای مختلف گرفته تا بازیهای کامپیوتری و فیلمهای سینمایی و سریالهای تلویزیونی؟
آمار و ارقام در جامعه ما آنقدر اما و اگر دارد که دولت محترم اش هنوز بر سر ریاضیات کوچک ترین مسائل اقتصادی و اجتماعی هنوز اندر خم یک کوچه است. اما اگر خود را محدود به گروههای اجتماعی پیرامون مان هم کنیم، نتایج آشکارسازی به دست می آید. بخش بزرگی از جامعه جوان (و حتی میانسال) ما با فرار از اجتماع و واقعیتهای پیرامونی شان به دنیای مجازی پناه برده اند. این نوع غرق شدن در انتزاع، تفاوتهای اساسی با ابتلائات جوانان در جامعه غرب دارد. وقتی فرصت حضور جوانان در زمینه های اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و فرهنگی را کمتر فراهم می کنیم، هنگامی که امکانات فرهنگی ورزشی جامعه رشدی نداشته، وقتی دانشگاه ها تنها گورستان وظیفه درسی دانشجویان است، در شرایطی که تعداد مراکز تفریحی سالم و پراکندگی جغرافیایی شان نگران کننده است، در هنگامه ای که ارتباطات اجتماعی، ملاقاتهای عمومی مردم و مشارکتهای مدنی شان تردیدپذیر و مخاطره آمیز است، آیا انزوا در دنیای مجازی تنها راه چاره نیست؟! حال بگذریم که این گروه از جوانان حداقل از امکانات لازم برای چنین فرآیندی برخوردارند و تخریب کامل نمی شوند. عاقبت آنهایی که در برخورد با ناملایمات اجتماعی و اقتصادی به مواد مخدر و دنیای هپروت پناه می برند که اسف انگیز است.
صاحب این قلم گمان می کند که مدیران سیاسی، مصلحان و روشن اندیشان و متخصصان علوم اجتماعی تنها با یورش بردن به این ابتلائات و محکوم کردن و ممنوع ساختن شان کاری از پیش نمی برند.
ایران امروز نیازمند حضور مردم بانشاط و جوانان پویا و تأثیرگذار در پهنه اقتصاد و اجتماع است. این تمایل به گم شدن در مجاز و بریدن از معضلات اجتماعی و مخاطرات، هنر زندگی کردن در جمع را نمی آمورد، گرچه بخش بزرگی از جامعه ما با وجود همه ی این نگرانیها و دغدغه ها، سازوکارهای معنوی و روشهای سنتی و ملی خود را در برخورد با جهان موازی جدید دارد، اما اگر این انزوای ترسناک و تهدیدکننده حتی (خوش بینانه) یک دهم جامعه هفتاد و چند میلیونی ما را هم در بر گرفته باشد، باید چاره اندیشی کنیم. جامعه پرتکاپو در همه گستره های اجتماعی از میادین ورزشی و سینماها و سالنهای موسیقی و تئاتر و سخنرانی گرفته تا شرکت در مجالس دینی و تظاهرات سیاسی و همیاری های اجتماعی حضور دارد، راه را برای حضور متکثر این جوانان در جامعه باز کنیم. در غیر این صورت از پس تهدیدهای برون و درون برنخواهیم آمد.
دنیای تصویر 238