استقبال غیرمنتظره مردم از سینمای ایران در ابتدای سال 1395، فارغ از دلایل این رویکرد گسترده که باید کالبدشکافی شود و قطعاً تنها به کیفیت فیلم ها مربوط نیست، بیش از هر چیز این نکته را اثبات می کند که سینمای ایران زمانی احساس اقتدار خواهد کرد که در دو بُعد توفیق یابد: نخست استقبال گسترده جامعه از سینما که طبیعتاً به گشایش اقتصادی در حوزه ی فیلمسازی و ساخت تالار منجر می شود و دوم گسترش ضریب نفوذ سخن سینما در حوزه نخبگان و تأثیرگذاری آن بر تصمیم گیری ها و حرکت های اجتماعی و سیاسی و فرهنگی.
نیک می دانیم که در مقاطع زمانی کوتاهی در طی سه دهه گذشته سینمای ایران در این دو بُعد به موفقیت های قابل توجه رسیده اما متأسفانه در طی سالیان گذشته هم ضریب نفوذ سینما در جامعه کاهش یافته و هم تعداد تماشاگران آن نزول کرده اند.
متأسفانه علیرغم کوشش های گاه هوشمندانه ی سینماگران ایرانی به دلیل عدم وجود مدیریت کارآمد در رأس تصمیم گیری ها و تعلل در ایجاد و اصلاح قوانین و مقررات گسترش بخش و نه محدودیت آور، از جمله تثبیت وجه صنعتی سینمای ایران در ساختار حاکمیتی و خصلت نمایشگری و نه استراتژیک مدیران بالادستی (چه در حوزه های دولتی و چه شبه صنفی)، منحنی موفقیت سینمای ایران رو به نزول داشته است. یادمان باشد که چه به عنوان گردانندگان سینما (اعم از مدیران، تهیه کنندگان و سایر فنون) و چه به عنوان ساکنان این سرزمین، زمانی می توانیم به شکل غرورآمیز از سینمای ایران حرف بزنیم که زنجیره موفقیت های داخلی، خارجی، صنعتی و هنری به شکل متصل در یک هم سویی قرار گیرد.
سینمای مفلوک به درد ما نمی خورد همانطور که مردم ما خودروی مفلوک نمی خواهند. سینمای مفلوک به ناچار یا باید دست اش را به صاحبان سفارش های پوچ دراز کند یا به سوی ابتذال و پیروی از سطحی ترین سلایق جامعه.
از دنیای تصویر 262