English
یادداشت‌های تازهٔ علی معلم: سینمای اصول‌گرا می‌خواهیم
۱۳۹۱/۰۹/۲۳ | ارسال شده در دسته: یادداشت‌ها

یادداشت‌های تازهٔ علی معلم: سینمای اصول‌گرا می‌خواهیم

نیاز مخاطبان به سینمای اصول گرا

یکی از هوشمندی های صنعت سینما در جهان شناخت طبایع مردمان و نیازهای اجتماعی-روانی آنها در دوران های مختلف است. سینمای اصیل مبتنی بر قواعد بازار آزاد سعی دارد در کنار وظایف هنری و سرگرمی بخش خود گوشه چشمی به خواسته های واقعی (و نه ضرورتاً ساده و دم دستی) مخاطبان داشته باشد. سینمای ایران متأسفانه به دلایل مختلف و متنوع (از جمله داشتن چندین و چند آشپز ناوارد که آش هاشان اغلب بدمزه بوده است!) موفق نشده با نَفَس اجتماع ایرانی، همراه باشد و نیاز مخاطب ایرانی را درک و شرح کند و از این رو جایگاه اش در میان مخاطبان رو به افول گذاشته است. در شرایط فعلی اجتماعی-فرهنگی و زیستی جامعه ما که سیر سقوط اخلاقی و رشد اخلاق کاسب کارانه و نان به نرخ روزخور و تکیه بر منفعت های شخصی و گروهی به شدت قابل رؤیت شده، ساخت فیلم هایی با مضامین اخلاقی و اصول مدار و قهرمان پرور به شدت مورد نیاز جامعه است. درام های خوب اجتماعی در سینمای ایران متأسفانه نهایتا به شرح وضعیت بخش هایی از جامعه و عکس گرفتن از مشکلات و مصائب اجتماعی خو گرفته اند و در نهایت پیشنهادی برای گریز از موقعیت واقعی به موقعیت آرمانی ندارند، بنابراین در شکل کلی مخاطب تنها می تواند در سینمای ایران ناظر بر تلالو بخشی از مسائل اجتماعی خود باشد (آن هم در صورت عبور فیلم ها از ممیزی های سلیقه ای)، ولی در مجموع هیچ روزنه ای برای امید و رهایی از موقعیت های شبه بن بست نمی یابد.

همانگونه که سینمای شعاری و سفارشی و دروغ گو می  تواند تماشاگران را از سالن های سینما فراری دهد، سینمای خیره و زل زده در پلشتی ها به سبب نفی اراده معطوف به تغییر انسان، با کشتن امید و تخیل، مخاطبان را از خود دور می کند. اگر مدیریت های سلیقه ای و گاه کوته بین، شرایط ضروری در راحتی خیال سینما را فراهم کنند و سینماگران ایرانی نیز جایگاه خود را از مقام یک رادیولوژیست ساده ارتقاء دهند، آنگاه نسخه های امیدبخش، اصول گرا و متکی بر امید و اراده، امروز بیش از همیشه مورد توجه مردم ماست. دریغ که فرصت ها را از دست می دهیم!

 

حکایت فیلیم هیندوستاتی!

سفر به هند (به جهت شرکت در یک بازار فیلم) فرصتی دوباره برای صاحب این قلم فراهم کرد که نگاهی به موقعیت سینمای هند و وضعیت نمایش فیلم در این کشور بیاندازد. هندوستان، که یک شبه قاره محسوب می شود، با جمعیتی بیش از یک میلیارد و دویست میلیون و برخورداری از مردمانی که به بیش از 26 زبان مختلف حرف می زنند و تنوع آراء و عقاید و ادیان شگفت انگیزی دارند، در عین عدم برخورداری از ثروت های طبیعی و در نواحی مختلفی فقر گسترده، به همراه آمریکا، صاحب بزرگ ترین صنعت تولید فیلم در جهان است. فیلم های هندی (که بر خلاف تصور ما صرفاً به آثار بالیوودی منحصر نمی شود) امروزه توانسته علاوه بر موفقیت در کشورهای همسایه و نزدیک، حتی در آمریکا و اروپا هم تماشاگرانی برای خود پیدا کند. به نظر می آید این آثار با تکیه بر داستان های رویایی و اغلب کلیشه ای و برخورداری از طعم و ادویه هندی نقش مهمی در امنیت جامعه هند بازی می کنند. در هندوستان از هر کس نشانی سالن سینمایی را بپرسید، بلافاصله شما را راهنمایی می کند. سینما برای هندی ها مثل ادویه و فلفل غذای شان ضروری است. جالب است که صنعت نمایش در هند نیز با الگوبرداری از ساخت مجتمع های سینمایی بزرگ اکنون شکل گسترده ای پیدا کرده است. علاوه بر سالن های بزرگ و قدیمی که همچنان فیلم های هندی بر سر درشان خودنمایی می کند، مجتمع های جدید سینمایی که فیلم های خارجی (به خصوص آمریکایی) را در کنار فیلم های هندی اکران می کنند، سروشکل تازه ای به اکران فیلم در هندوستان داده است. نکته جالب هم کناری و همآوردی فیلم های هندی بر پرده ها با آثار عظیم و پرخرج آمریکایی است، برخلاف سایر کشورها که اغلب سالن ها در تسخیر فیلم های آمریکایی است، هندی ها در هر مجتمع سینمایی فرصت برابری برای عرضه ی فیلم های هندی در کنار آثار خارجی دارند.

در کنار فیلم های بالیوودی (که عمده بازار را در دست خود دارند) کوشش هایی در جهت ساخت فیلم هایی از اقوام مختلف با زبان های محلی خود نیز به چشم می خورد که گاه توفیقاتی در اکران نیز به دست می آورند. اما وضعیت سینمای واقع گرا و هنری در هند، به قول خودشان فرسنگ ها از موقعیت سینمای ایران دور است. سینماگران هندی که می خواهند آثار متفاوتی بسازند (در اکثر نمونه هایی که دیدم) تلفیقی از واقع گرایی اجتماعی با سبک های درهم ریخته بصری و شعارهای اجتماعی-سیاسی را همچنان در بستری کاملاً قابل پیش بینی به مخاطب عرضه می کنند و از این رو نه در بازار موفقیتی پیدا می کنند و نه توجه منتقدان و جشنواره های هنری را به خود جذب می کنند. فقر منابع مالی برای سینمای مستقل به شکلی طبیعی حیات این نوع سینما را در هند تهدید می کند. پیوند سینمای هند با مردم اما، همچنان یک پیمان ابدی به نظر می رسد، در زمانه ای که اغلب فرهنگ ها در موقعیتی ایستا قافیه را در سینما باخته اند، هندی ها همچنان با سس های خودی فیلم می سازند و فیلم می بینند و این کم موفقیتی نیست.

 

زندگی پی، اودیسه امید و اعتقاد

زندگی پی، آخرین اثر آنگ لی سینماگر تایوانی الاصل مقیم آمریکا، که بر اساس رمان زیبایی نوشته ی یان مارتل به صورت سه بُعدی ساخته شده و اخیراً به نمایش عمومی درآمده، از دستاوردهای غریب و برجسته ی سینما در سال 2012 است. روایت شگفت انگیز سفر یک پسربچه ی هندی با یک قایق از میان آب های عمیق اقیانوس و همراهی اش با نبض وحشی طبیعت و اعتقادش به خالق هستی، شورانگیزی یک حماسه عارفانه را دارد. بداعت تصویرپردازی و عمق فلسفی فیلم که در انتها با یک پیچش حیرت انگیز داستانی، سویه ی دیگری از نیاز انسان به تخیل را بازگو می کند، از زندگی پی یک اثر منحصر به فرد ساخته است. تماشای این اثر دوست داشتنی و تفکربرانگیز را به همه ی دوست داران سینمای پیشرو توصیه می کنم. (راستی چرا همچنان تماشاگر ما محروم از دیدن این فیلم ها به شکل سه بعدی در سالن های سینماست؟!)

 

منّورالفکرهای فیلم ندیده!

زنده یاد علی حاتمی سال ها پیش در مصاحبه ای تصویری با منوچهر نوذری (که اخیراً قسمتی از آن در برنامه ی هفت پخش شد) به نکته ای مهم و اساسی اشاره کرد که متأسفانه هنوز صادق است. حاتمی گفته بود متأسفانه منورالفکرهای جامعه ی ما اغلب با دنیای درام و سینما آشنایی ندارند و به دلیل همین عدم آشنایی، اظهارنظرهایشان در مورد تئاتر و سینما اغلب سیخکی و بی معناست. با این که سال ها از این گفته ی حاتمی می گذرد و به طور طبیعی رابطه ی بین اقشار مرجع و روشنفکر و صاحب منصب با سینما و نمایش در این سال ها بهتر شده است اما همچنان گروه عظیمی از مدیران و صاحبان قدرت سیاسی و علمی و تجاری، مصرف کننده ی آثار هنری نیستند و به همین سبب ضرورت های جهان امروز را درک نمی کنند. صاحب منصبی که در این زمانه فیلم نمی بیند، به تئاتر نمی رود، موسیقی نمی شناسد و کتاب نمی خواند، نمی تواند با زمانه جلو برود و این دره های عمیق فاصله، بین فرهنگیان و هنرمندان، و مدیران و صاحبان قدرت و سرمایه، در نهایت به زیان ملت ما تمام می شود. در جهانی که برآیند قدرت در پهنه تصویر معنا می یابد، این عدم رابطه به خُسران فرهنگی می انجامد. دوستان عزیز مسئول و صاحب قدرت و مکنت، فیلم ببینید، آن هم فیلم خوب، بعد در مورد سینما نسخه بپیچید و توصیه کنید. صاحب این قلم در حیرت است در گفتگوهای پراکنده ای که این روزها با برخی افراد صاحب جایگاه در جامعه انجام می شود، فیلم ندیدن و کتاب نخواندن فضیلت بزرگی محسوب می شود در حالی که بزرگان سیاسی-دینی ما اغلب در حوزه ی هنر و فرهنگ صاحب سخن و دیدگاه و مطالعه اند، این عیب شماست دوستان نه هنرتان!

کافه سینما به نقل از شماره دویست و بیست و دوم دنیای تصویر

دیگر مطالب در همین دسته...

۱۳۹۵/۱۲/۱۸ | ارسال شده در دسته: یادداشت‌ها

انحصاررا کنار بگذارید:مدیریت جدید سینما

حضور مدیری جدید در رأس سازمان سینمایی، با توجه به سابقه حضور محمدمهدی حیدریان در وزارت ارشاد و معاونت سینمایی، از جنبه‌هایی می‌تواند مثبت باشد؛ چراکه ایشان با ساختار سینما آشناست و تجربیاتی در گذشته داشته‌ است که طبیعتاً برخی از آنها ناقص مانده‌اند و به نتیجه نرسیده‌اند. به همین دلیل، این تجربیات می‌تواند به آقای حیدریان کمک کند تا سینما را در پهنه گسترده‌تری ببیند. مشکلاتی که ما در مسئولیت‌های سینمایی کشورمان داریم این است که هرمسئولی دوستان خاص خود را در مقام تصمیم‌گیری برای سینما می‌گذارد و همین اتفاق کار را خراب می‌کند. به این دلیل که سینما جمعیتی بزرگ با سلایق و علایق متفاوتی است و نباید...
ادامه مطلب
۱۳۹۵/۱۲/۰۸ | ارسال شده در دسته: یادداشت‌ها

جشنواره‌ای که مثل هیچ جشنواره‌ای نیست!

سی‌وپنجمین جشنواره فیلم فجر در حالی کار خود را آغاز کرده است که در طول دوره‌های گوناگون نتوانسته در سیر برگزاری خود به تعریف مشخص و افق روشنی دست بیابد. تغییرات پی‌درپی، از نخستین دوره تا امروز، در ابعاد مختلف، از آئین‌نامه‌ها و بخش‌ها و برنامه‌ها گرفته تا مدیران و دبیران مختلف در دولت‌های متفاوت، باعث شده که برخلاف جشنواره‌های فیلم معتبر در جهان، مسیر رو به رشدی برای آن قائل نباشیم. از برنامه‌ریزی و هدف‌گذاری تا اجرا، همچنان بر یک پاشنه می‌چرخد. هنوز نه دبیرخانه دائمی دارد که در طول سال فعال باشد نه مدیر ثابتی (حداقل برای چهار سال) که بتواند راه و رسمی برایش رقم بزند. نه تکلیف ملی بودن‌اش معلوم...
ادامه مطلب
۱۳۹۵/۱۱/۱۷ | ارسال شده در دسته: یادداشت‌ها

در آستانة ربع قرن :دنیای تصویر در آغاز بیست وپنجمین سال انتشار

سال ها به شتاب بر ما می گذرد. سال های خوب زندگی مشترک با شما یارانِ دنیای تصویر. چه آنهایی که از بهمن ماه 1371 همراه ما شدند، چه کسانی که در طول این راه و در مسیر این بیست و چهار سال، به تناوب نسل و سن، همگام و هم نشین مان شدند. جوانان و نوجوانان سال های نخست اکنون در میانسالی اند و خوانندگان میانسال مان کهنسال شده اند و مخاطبان هوشمندی از نسل های بعد اکنون همراه ما هستند. کوشش دست اندرکاران مجله ی دنیای تصویر اما این بوده که غبار زمان بر چهره ی نشریه ننشیند و دنیای تصویر جوان و به روز بماند. یادمان باشد که دنیای تصویر در زمانه ای پا به عرصه رسانه ای گذاشت که گفتمان کهنه و یکسان نگری بر...
ادامه مطلب
۱۳۹۵/۱۱/۰۷ | ارسال شده در دسته: یادداشت‌ها

نارکوها: فراتر از قاچاق و قاچاقچی

سریال تلویزیونی نارکوها، که تاکنون دو فصل از آن پخش شده، به روایت داستان پابلو اسکوبار و باندهای توزیع مواد مخدر در آمریکای لاتین می پردازد اما همانند همه آثار برجسته سینما و تلویزیون محدود به جنبه های صرفاً پلیسی یا هیجان آور این ژانر نشده است. سازندگان با تکیه بر زمینه های رشد یک شخصیت تبهکار در دل یک جامعه ی فقیر، ضمن ارائه تصویری واقعگرا از داستان زندگی اسکوبار، تحلیل عمیقی از رابطه سیاست و مواد مخدر و نقش دستگاه های امنیتی آمریکایی در ماجراهای کلمبیا و آمریکای لاتین به تماشاگر عرضه می کند و بدون افتادن به ورطه قهرمان سازی کاذب یا هیولاسازی بی مورد، جنبه های انسانی و قدرتمند شخصیت...
ادامه مطلب
۱۳۹۵/۱۱/۰۶ | ارسال شده در دسته: یادداشت‌ها

عصر طلایی سریال های تلویزیونی، زمانه افول فیلم های معمولی

چند سالی است که با رونق گرفتن شکل جدید تولید و پخش سریال های تلویزیونی و افزوده شدن شبکه های نواندیش چون اچ بی او، نتفیلیکس، آمازون و… عرصه ی داستانگویی تفصیلی و دنباله دار، دچار تحولی صعودی شده و کوچ استعدادهای درخشان باسابقه و جوان به عرصه ی ساخت سریال ها منجر به توجه روزافزون مخاطبان جهانی به صفحه های کوچک تر از سینما گشته است. این رویکرد جدید و گاه بسیار خلاقانه نه تنها عرصه داستانگویی تصویری را وارد مجرای تازه ای نموده بلکه جا را برای تجربیات هنری نیز باز کرده است. حضور هوش های برتر در رأس شبکه های تولیدی و استخدام نیروهای کارآمد و هنرمند، مدیوم تلویزیون را ارتقاء داده و امکان...
ادامه مطلب
۱۳۹۵/۱۱/۰۵ | ارسال شده در دسته: یادداشت‌ها

رستگاری، امید، مخاطب

نگاهی به نتایج گیشه سینما در امسال و سال های گذشته اثبات کننده ی نکته مهمی در جامعه شناسی مخاطب ایرانی است. اغلب فیلم های موفق از نظر مخاطبان حتی آنها که به سوژه های ملتهب اجتماعی و بحران های تلخ نیز پرداخته اند، بارقه ای از رستگاری و امید در خود دارند. این نکته مهم و فراموش شده  توسط برخی از فیلمسازان ماست که انتظار دارند بدون ایجاد یک حس مطبوع و امیدبخش بتوانند مخاطبان گسترده را به تماشای فیلم خود دعوت کنند. واقع گرایی و طرح صادقانه بحران ها و معضلات لزوماً به معنای دعوت مخاطب به بی عملی و نیست انگاری و پوچی نیست. طرح پی درپی بحران های زناشویی، معضلات اقتصادی، بحران های زیستی و...
ادامه مطلب

ویدیو

۱۳۹۵/۱۲/۲۴
گفت و گوی منتشر نشده زنده یاد علی معلم با فارس/ اگر سینما داشتم خیلی از فیلم ها را نمایش نمی دادم!

گالری تصاویر