متأسفانه رفتارهای غلط در حوزه ی مدیریت فرهنگی و هنری جامعه ی ما، از سالیان دور تا امروز، آنقدر اپیدمیک شده که قیم مآبی، سرزنش گری، شلاق به دستی و امر و نهی رفتارهای عادی ای جلوه می کنند. مسئولان ما گمان می کنند با استفاده از ابزارهای حکومتی صرفاً باید امر و نهی کنند، سفارش بفرمایند و هرگاه اوضاع وخیم شد، مسائل را به گردن بقیه بیاندازند. این دوستان یاد نگرفته اند که زبان و نحوه ی برخورد و سلوک با اهل هنر، زبان و شیوه شدّاد و غلّاظ و نظامی نیست. هنرمند در پرتو شناخت تخصصی اش ممکن است خطا کند، دلپذیر نباشد یا به بیراهه برود اما قدر مسلم، هنرمندان اصیل و متعهد بُردار حرکتی شان به سمت اصلاح است. سینماگران و اهل نظر ما هم آنقدر آش داغ خورده اند که به فالوده هم که می رسند پُف می کنند. تا زمانی که مردم و دولت با نخبگان و اندیشمندان و هنرمندان رفتار و کرداری مهربانانه، تشویق گر و یاری کننده نداشته باشند، اهالی این قبیله، رضایت خود را در جای دیگری جستجو می کنند، با جامعه ی خویش خودی نمی شوند و دلسوز مردمان و نظام برآمده آراءشان نخواهند بود. اعتماد و تشویق و مهربانی در کنار نقد و نظر و اقتدار برآمده از اندیشه، راه حل توسعه هنر و فرهنگ در ایران است.
دنیای تصویر231