شاید ده ها هزار بار این جمله را شنیده ایم که معضل اصلی سینمای ایران فیلمنامه است. هر کس در هر مقام و منصب و جایگاهی در سالیان اخیر برای خالی نبودن عریضه از این مشکل سخن به میان آورده و برای حل این بحران یا معضل راه حل هایی ارائه کرده. مدیران و مسئولان که عاشق این عبارت هستند چون راه را دور می زند و معضل اصلی را پنهان می کند از این رو بارها و بارها دست به اقدامات معیرالعقول زده اند: از جمله گروهی را گرد خود جمع نموده و با یک عنوان دهن پُرکن سعی کرده اند از چوب فیلمنامه نویس بسازند! چه هزینه ها که به پای این اقدامات ریخته نشده و چه ساعت هایی از عمر که به هدر نرفته است. خدای نکرده نمی خواهم سرپوشی بر عیوب فیلمنامه نویسی برای سینما در ایران بگذارم یا از دستاوردهای برجسته ی این حوزه چماقی بسازم. مسئله این است که معضل کمبود فیلمنامه خوب، ایده های نو و فکرهای درخشان یک معضل جهانی است و تنها مختص به کشور ما نیست. مشکل اصلی ما اما، در اینجاست که سینمای ایران سازوکار مناسب صنعتی و هنری برای تولید فیلم ندارد. وقتی فیلمسازی عرصه جولان سفارش های بی ربط با سینماست، هنگامی که جریان اصلی سینما به مخاطب متصل نیست، در زمانی که تهیه کنندگی و تولید فیلم یک تخصص به شمار نمی آید و جای خاله بازی دوستان است، در هنگامه ای که قدر نویسندگان برجسته و اصیل به سبب عدم متابعت شان از نظرگاه مدیران رعایت نمی شود، در تنگنایی که حقیرترین جایگاه سینما، منزلگاه فکر و ایده است و خلاصه در شرایطی که شیپور سینما از دهانه اش زده نمی شود و به عوض آغاز تولید یک فیلم از دفاتر و شرکت ها و افراد اصیل سینما، تصمیم برای تولید از جای دیگر و با پول ملت است، طبیعی است که برای حل مشکلات باید راه حل را در جای دیگری جستجو کرد.
عبارت بالا که از منتقد گرفته تا مسئول و سینماگر تقریباً از دهان همه شنیده شده من را یاد آن تعمیرکار اصفهانی می اندازد که هر مشکلی را در خودرو خراب مردم می دید و در مقابل این پرسش قرار می گرفت که مشکل ماشین از کجاست، می فرمود:
اِز تِسمِشِـست! (یعنی از تسمه ماشین است!)
از:دویست و سی و سومین شماره دنیای تصویر