جمال نوروزباقری- فصل جشنواره ها در اصفهان انگار تمامی ندارد وهر بار که یکی تمام میشود ، یکی تازه نفس از راه می رسد .
بهانه برگزاری آنها نیز دلیل خاصی نمیخواهد فقط برگزار میشوند که حضور داشته باشند حالا به چه قیمتی، دیگر باید مسئولان شهر اصفهان پاسخ بگویند.
جدا از هزینه های سنگین آنچه که بیشتر اهیمت پیدا میکند هیچکدام از این جشنواره ها در هدف خود مشخص نیستند.
برای برررسی جشنواره ها به سراغ علی معلم رفتیم. نام او برای همه اهالی فرهنگ وهنر آشناست وبیشتر از اینکه در سینما وتلویزیون حضور داشته باشد دغدغه فرهنگ واحیا ء آن بر اساس اصول مدیریتی وکارشناسی را دارد که بیشتر به مذاق مدیران دولتی خوش نمی آید چون اینها بیشتر علاقه به عدد و رقم دارند تا بتوانند کنار آنها صفر بگذارند.
علی معلم، نویسنده، ناشر، منتقد، تهیهکننده، کارگردان، مجری تلویزیون و بازیگر ایرانیست. او سردبیر و مدیرمسئول ماهنامه دنیای تصویر و سایت خبری سینمایی کافه سینما است.
او پس از انقلاب اولین جشنواره خصوصی را به نام حافظ در ایران برگزار نمود، که مورد استقبال هنرمندان وسینما گران قرار گرفت.
وی تهیه کننده برخی آثار از جمله : شوکران، گاو خونی ، ازدواج به سبک ایرانی ، آل و غیره است.
جشنواره کودک در شهر اصفهان بهانه خوبی است تا با این هنرمند به گفت وگو بنشینیم.
جشنواره در کشورهای دیگر چه تعریفی دارد؟
جشنواره در واقع محل نمایش وبروز استعدادها یا تجربیات جدید درحوزه خاص کاری آن فستیوال. یعنی در واقع نوعی پیش نمایش برای آثاری که جنبه هایی درآنها وجود دارد که به لحاظ تجربه هنری و تجربه صنعتی ویا در آن ژانر خاص صاحب یکسری ویژگی هایی هستند که آن ویژگی ها می تواند کمک کند به بهتر دیده شدنشان .یعنی در واقع پلی است برای طرح شدن آثار جدید در سینما و تجربیات جدید ؛ حالا چه در بین خوده اهالی سینما چه برای مخاطب عام . چون یک جور زمینه سازی برای بازاریابی ونمایش فیلم هم محسوب می شود.
جشنواره در ایران چه معنی دارد؟
جشنواره در ایران به نظر من یک بستر دورهمی برای دادن یکسری از شعارهاست . که الزاما ربط چندانی به موضوع آن جشنواره وفیلم ها ندارد. یعنی مایک سری دغدغه وحرف هایی داریم و بیلان هایی را می خواهیم بدهیم ، بعد فکر می کنیم یکی از عرصه ها که می توانیم آمار و ارقام داد، برگزاری فستیوال است . یک گروهی به اصطلاح در کشور هستند در یک سوژه کار می کنند وبرای بهتر دیده شدن فعالیتهایشان یک جشنواره را راه می اندازند. در بسیاری از موارد فاقد تعریف هنری و به اصطلاح حرفه ای است . بسیاری از موارد حتی صاحب دیدگاه های مشخصی هم نیست که بگوییم این جشنواره آمده و بوجود آمده برای تقویت یک جریان فکری ، جریان هنری . عملا در طول مسیر برگزاری آنها ، شما چیزی به عنوان مسیر نمی بینید بنابراین شاهد نظریه پردازی براساس فکر خاصی هم نیستید به همین دلیل اهداف آنها در طول مدت تغییر هم میکند .
برگزاری جشنواره ها در کشورهای دیگر توسط چه ارگانی وچه نهادی صورت می گیرد؟
عمدتا نهادهای به اصطلاح عمومی هستند که ممکن است مرتبط با سازمان های شهری به نوعی یا ارگان های به اصطلاح دولتی و عمومی داشته باشند. معمولا یک فنداسیونی توسط شخصی، گروهی یا فکری پیشنهاد شده است. اگر مورد توجه قرار گرفته در طول مسیرش صاحب هویت وجایگاه شده است.
در واقع یک نهادهایی یا گروه وتفکری چه در حوزه سینما ویا در حوزه های دیگر که به نوعی ربط پیدا می کنند به سازوکار فرهنگی به دلیل یک نوع تفکری که دنبال می کنند، می آیند ویک فستیوالی را برگزاری می کنند با اهداف مشخص .
یکی از بحث ها طرح شدن مکان میتواند باشد یعنی خیلی از شهرهای دنیا درواقع برای خودشان همانطور که زمینه برای فعالیتهای دیگر دارند؛ یک فستیوال هایی را طراحی می کنند، برای مطرح شدن خود آن شهر.
مثلا فرض کنید جشنواره ای مثل “کن” یک رابطه تنگاتنگی هم با خود شهر کن ومقامات شهر کن دارد . چون یک ایرنت بین المللی که باعث میشود شهر کن که یک شهر کوچکی در جنوب فرانسه است الان خیلی معروف تر از شهرهای خیلی معتبرتر و بزرگتر باشد . یعنی مارسی در رسانه عمومی دنیا اینقدر شناخته شده نیست به لحاظ بین المللی تا کن.
یعنی اقدامی هست که توامان چند تا کار انجام می دهد: سینمای آن کشور را تقویت می کند. جریان جاذبه های گردشگری وتوریستی تقویت می کند.اعتبارفرهنگی وهنری ایجاد می کند.استعدادهای جدید را شناسایی می کند . یعنی در واقع یک چند منظوره وچند کارکردی است و برای همین توامان باید بتواند این جشنواره همه این اهداف را با هم پیش ببرد. حالا بعضی از این جشنواره ها یونیک هستند وطراحی درستی داشته اند همانقدر معتبرترشده اند. مثلا در زمینه فیلم مستند جشنواره آمستردام جشنواره معتبری است زیرا تعاریف درست تری داشته ،قائده درست تری را رعایت کرده ،بیشتر کارکرده وگروه بهتری گرداننده بودند پس طبیعتا اعتبار بیشتری پیدا کرده است. میان این جشنواره هایی که در دنیا برگزار میشود میبینید که بعضی ها تقدم پیدا کرده اند نسبت به بقیه به دلیل اینکه شاخصه های مهم تری را رعایت کرده اند . یعنی اهداف چند گانه را در حوزه های مختلف پیش برده اند .
مثلا یکی از زمینه های جشنواره، خودش ایجاد یک فضای عمومی است. مثلا خود رد کارپت ها (فرش قرمز) و حضور هنرپیشگان معروف درواقع به نوعی این فضای عمومی را ایجاد می کند برای جشنواره. درعین حال کنارآن داشتن جنبه های هنری که استعداد یابی جدید بکند، خب باز باید این رعایت شود.
در واقع نمیشود گفت که جشنواره از یک جنبه باید به اصطلاح صاحب ویژگی هایی باشد که بتواند موفق باشد، باید چند تا جنبه داشته باشد وهرکدام از این جنبه ها ضعیف شود آن جشنواره دچار ضرر خواهد شد.
جشنواره ها در ایران، عاملیت برگزاریشان با چه نهادهایی است؟
تقریبا میشود گفت که اغلب جشنواره را نهادهای دولتی برگزار می کنند یعنی کمتر تا این زمانی که ما داریم صحبت می کنیم دو سه تا فعالیت در حوزه سینما عرض میکنم در پیش از انقلاب جشن سپاس است که اتفاقا خیلی در حوزه خود سینما ایران معتبرتر می شود جایزه سپاس . در بعد از انقلاب جشن حافظ را داریم. تنها مکان هایی که خصوصی هستند ؛ یعنی از طرف نهادهای مردمی بوجود آمده اند یا ارگانیزم های خصوصی آنها را شکل داده اند. در بقیه موارد اغلب توسط نهادهای دولتی ، وزارتخانه ها، سازمان های تابعه ، حوزه های عمومی دیگر مانند: سازمان تبلیغات، شهرداریها. و حتی نه به عنوان موجودات هم کنار ، به عنوان موجودات وابسته یعنی به عنوان مثال : یادم هست زمانی که اقای زم در سازمان فرهنگی وهنری بود پیشنهاد یک جشنواره دادند به عنوان “جشنواره فیلم تهران” که جشنواره فیلم شهر بود که بعدا توسط اقایان دیگری به بدترین شکل آن اجرا شد و شد جشنواره فیلم شهر که می بینید بعضی زمان ها هست وبعضی وقت ها تعطیل . خب من زمانی که این جشنواره را طراحی کردم ، در فکر این جشنواره این بود که این جشنواره الزاما جشنواره ای مختص به سینما به مفهوم سینمایی که ما میشناسیم ، نیست . جشنواره کارکردی است یعنی دارد توجهات را جلب می کند به موضوعات شهری و طبیعتا کمک می کند به تصویری بهتری از مدیوم فیلم و سینما به شهر نشینی. یعنی یک جشنواره ای با یک کارکرد مشخص است خب این جشنواره طبیعتا ارگانیزم برگزاری نباید خود شهرداری باشد .این جشنواره می تواند یک نهاد مستقل باشد پیشنهاد این بود که این یک نهاد مستقل است ولی حمایت از این جشنواره به طور مشخص توسط سازمانهایی که مرتبط با کارهای شهری هستند انجام می شود.مثلا سازمان ترافیک، سازمان بهینه سازی مصرف سوخت. چون همه آن اهداف در چهارچوب جشنواره فیلم شهر تهران معنی پیدا می کرد. الان متاسفانه حتی مهمترین جشنواره های ما مثل جشنواره کودک وفجر بازاگر دقت بکنید، وابسته هستند به تشکیلات دولتی یعنی حتی تعویض دبیر وارگانیزم برگزاری با معاونت های سینمایی یا بنیاد فارابی است یعنی در مجموع مدیریت های دولتی معنا می شوند.
این خودش یک اشکال بزرگ ایجاد می کند: 1- با تغییر مدیریت ها اهداف فستیوال ها تغییر می کند-2- براساس سلایق درواقع مشخص سیاسی در دوره های مختلف حتی میتوان گفت به صورت کامل بعضی وقت ها اهداف تغییر خواهد کرد یعنی مثلا یک مدیریتی می آید ومی گوید من هدفم از برگزاری جشنواره فیلم فجر توسعه صنعت سینما ایران است به لحاظ فنی، تکنیکی و محتوایی. یکی می آید میگوید نه جشنواره فیلم فجر از نظر من تقویت مضامین مرتبط با انقلاب اسلامی است یکی دیگر اصلا هیچ کدام از اینها را پیگیری نمی کند، می گوید : ما منظورمان یک جشن عمومی برای التذاذ در جشن های انقلاب است برای مردم.
خب زمانی که یک جشنواره اینقدر سلایق واهداف دور از هم پیدا می کند عملا نمیشود گفت که مسیر طی می کند وبنابر این عمدتا ناموفق می شود.
طبیعتا جشنواره ها به دلیل هزینه بالایی که ایجاد می کنند ناچار هستند که از منابع عمومی یا منابع شهری یا دولتی استفاده بکنند. منتهی این منابع باید در اختیار یک ارگانیزم های مستقلی قرار بگیرد که آنها بتوانند اهداف مشخصی برای برنامه طولانی مدتی داشته باشند. یعنی بگویند مثلا : ما یک سیاست کلی داریم ویک سیاست های مقطعی.
مثلا در جشنواره کن، ونیز وهرکدام از جشنواره های دیگر یک سلیقه کلی وجود دارد ویک تاکتیک های سالانه .مثلا یک سال تاکتیک سالانه بر اساس فضای عمومی واجتماعی ومسائلی که در جوامع اتفاق می افتد مثلا موضوع مهاجرت مورد توجه قرار می گیرد و جشنواره سعی می کند روی این تم برخی از فیلم ها را انتخاب بکند و یا در حوزه دیگری وارد شود و می گوید امسال میخواهیم به آسیای جنوب شرقی توجه کنیم آنجا یک رشدی اتفاق افتاده ما میخواهیم به اصطلاح نور جشنواره بندازیم روی بخش هایی که کسی ندیده که اینها همه تعریف شده است. ولی در یک چیز کلی هم ما دارای یک سلیقه کلی هستیم به عنوان مثال من می توانم به شما بگویم که مثلا شما در جشنواره برلین فیلمهایی خواهید دید که این فیلمها الزاما در جشنواره کن پسندیده نمی شود توسط برگزار کنندگان .جشنواره فیلم برلین یک در واقع سلیقه خاصی در مسئل اجتماعی وسیاسی دارد به خاطر سابقه سیاسی که این جشنواره در برلین دارد ولی در کن یک سری مسائل دیگر ی را می بینید . در نوع انتخاب فیلمها شما یک سلیقه دیگری را می بینید که سلیقه برلین متفاوت است .باسلیقه “ونیز” براساس مدیریتی که دارد متفاوت است و همین هم باعث افتراقشون می شود.
حضور دولت در جشنواره در ایران به جز تغییر دیگاه ها چه پیامدهای منفی دیگری دارد؟
پیامد منفی این است که جشنواره ها به طورکامل درایران به اهداف مشخصی نرسیده اند ، تقریبا همه گروه های اجتماعی ناراضی هستند ازجشنواره که این نشان دهنده این است که در واقع یک وفاق جمعی به وجود نیاورده است.
تاثیرات مشخصی هم در جریان و پروسه سینما نگذاشته است. یعنی باعث رشد به مفهوم درواقع عملی نشده در حوزه سینما که ما بگوییم جشنواره باعث شده فلان استعدادهایی شناسایی شده است یا این نوع سینما را تقویت کرده است. کمتر باعث جریان سازی شده است.
در جمهوری اسلامی یک سری اهداف فکری وجود داشته است. به عنوان مثال: طرح شدن مضامینی خاص(دینی) در سینما ، آیا باید ببینیم به عنوان یک جشنواره بین المللی این کار را جشنواره های ما انجام داده اند؟ یعنی باعث بیشتر شدن این مضامین شده اند، نشده اند.
آیا جشنواره فجر باعث رشد و توسعه جنبه های تکنیکال و صنعتی سینما ایران شده است ؟ درصورتی میتوانست اینطور شود که باید داوری ها براین اساس باشد اهداف جشنواره براین اساس وبخش صنعتی سینما را تقویت بکند.
همیشه شما می بینید که اینها دچارلغزش است یک سال هست، یک سال نیست .براساس آن مدیری که می اید یک سال چیدمان درست تری انجام بدهد اما سال بعد این دنبال نمیشود.
پس با این روند ونبود مخاطب برای جشنواره ها و عدم حضورمردم و حضور عده ای خاص ، چرا این جشنواره ها باز سال دیگر برگزار می شوند؟
برای اینکه قرار است برگزار شود ، ما فکر می کنیم که اگر برگزار نشود یک چیزی کم می آید.
مشکل بزرگ این است که ما هیچ وقت اینها را نگه نداشتیم دوباره تبیین کنیم براساس درستی پیش برویم . الان من واقعا انتقادم این است که آقای ایوبی و دیگران آمدند از اول شعار اینها این بود که: میخواهیم تغییر ایجاد کنیم در فستیوال ها وجشنواره های بین المللی .
اما هنوز کارها به همان شیوه باری به هرجهت پیشرفته است. یعنی دوباره شما می بینید که این جشنواره ها برگزار می شوند صرفا برای اینکه برگزار شده باشند.البته من به همین هم قانع هستم مثلا یک سالی بحث بود که اصلا جشنواره کودک به چه دردی می خورد؟ واقعا دیگه خنده دار است . اتفاقا جشنواره کودک اصفهان یکی از جشنواره های یونیک ایران است یعنی باید به هر شکلی این جشنواره نگه داری شود برای اینکه ما جشنواره فیلم کودک در دنیا خیلی کم داریم واین جشنواره در سطح خودش می تواند مطرح باشد چون با فعالیتهای مربوط به سینمای کودک و نوجوان به شکل خیلی ویژه در دنیا خیلی پیگیر نمی کنند این میتواند محلی برای بروزچنین فیلمها ، فیلمسازان واستعدادهای تازه باشد، منتهی آیا این اتفاق می افتد؟ مسلما اتفاق نمی افتد به دلیل اینکه مدل برگزاری ، مدل برگزاری بدون اهداف است در معرض بودن ونبودن است . خیلی بد است جشنواره ای که هنوز معلوم نیست که سال بعد نهاد برگزار کننده اصلا میخواهد برگزارش کند یا خیر؟
آیا شهرداری می خواهد این جشنواره باشد یا نمی خواهد؟ وقتی در این حد می تواند دچار تزلزل باشد خب باعث عدم تصمیم گیری در واحد کلان شده و این اشکال ایجاد می کند.
خروجی های جشنواره چطور ارزیابی می کنید؟به عنوان مثال جشنواره کودک، فقط در طول جشنواره اکران وبعد گوشه ای گذاشته می شود؟
داستان فیلم هایی که برای این جشنواره ساخته میشود یک داستان پرآب وچشمی است. چون در واقع این جشنواره به شکل آکواریومی در سینما ایران باعث تولید فیلم می شود یعنی یک مشت ماهی آکواریومی درست می کنند که اینا هیچ ربطی به دریا ندارند. بنابراین وارد رودخانه یا دریاچه ای نمی شوند.
یک سری تو آکواریوم چند روزه جشنواره برای پرکردن بیلان یک سری فیلم ساخته می شود واین فیلم ها به شکل غیر طبیعی کنار هم قرار می گیرند وهیچ بستری برای بروز وجود ندارد چون جایی برای عرضه انها نیست. چون اصلا هدف ساختشان نمایش در جشنواره بوده است. شما دقت بکنید هیچ فیلمی در دنیا برای نمایش در جشنواره ساخته نمیشود اصلا .جشنواره ها یکی از زمینه های بروز فیلم ها است ولی فیلم های با اهداف هنری ، صنعتی، سیاسی و به اصطلاح تجاری ولی به هرحال با یک هدف رسیدن به مخاطب ساخته می شود هرچند مخاطب محدود. ولی وقتی شما می آیید ویک بخشی را می گذارید. اصلا بزرگترین مشکل جشنواره کودک اصفهان چیست؟ داشتن یک بخش داخلی است و فوکوس شدن روی سینمای داخلی. مگر سینما ایران چند تا تولید در سال دارد که 12 تا فیلم کودک داشته باشد. اصلا آیا واقعا اینقدر ما داستان داشتیم که برای کودکان ونوجوانان فیلم ساخته بشود؟ نداشتیم همچین تعدادی. به شکل طبیعی نیست به شکل گلخانه ای و آکواریومی در واقع آثار ساخته می شود.به همین دلیل هیچ ربطی به فضای عمومی اکران ، مردم ومخاطبین ندارد.
در چند سال گذشته که کامل ویران شده یعنی به نظرم بدترین شکل در واقع کاراین بوده که یک وماه نیم مانده به جشنواره شما چند تا فیلم بگیرید وبسازید . بدو بدو اینها را برسانید به فستیوال وحالا منتظر باشید که از بین انها آثار شاهکاری بیرون بیاید که به ندرت همچین اتفاقی می افتد.
آیا میتوان دولت را از جشنواره ها حذف کرد؟
بله، دولت باید پشتیبان جشنواره ها باشد نه باید برگزار کننده باشد. یعنی متولی گری در حوزه فرهنگ بگذارد کنار، این در حوزه ساخت فیلم هم هست. یعنی آیا مثلا دولت فرانسه از سینما کنار گذاشته شده است؟ خیر،ولی متولی سینما نیست یعنی دولت صفر وصد کارها را در سینما به عهده نمی گیرد ، فیلم نمی سازد در هیچ جای دنیا. دولت جشنواره برگزار نمی کند، دولت به برگزاری جشنواره ها کمک می کند. دولت حمایت می کند از فعالیت ها به عنوان نماینده مردم ، نماینده مالیات دهندگان ، نمایندگان صاحبان حق . یعنی دولت یک جریان وکالتی دارد از طرف مردم که بودجه عمومی در اختیارش قرار می گیرد واین بودجه عمومی باید به کارهای عام المنفعه برسد از جمله این کارهای عام المنفعه گسترش فرهنگ و هنر است . دولت با توجه به آن اهداف کلی که به عنوان ماموریت در نظر می گیرد حالا می آید تبیین می کند که در چه زمینه هایی کمبودها بیشتر هستند.
مثلا در کشور ما که فعالیتهای مربوط به کودکان بسیار ضعیف و بد است دولت این جا به عنوان یک جریان عمومی که از طرف مردم وکالت دارد و انتخاب شده است می آید و می گوید: من در این زمینه حاضر به پشتیبانی وسرمایه گذاری هستم منتهی چه زمانی این را برقرار باید بکند، کی باید این را اجرا بکند. اصلا نباید خود دولت انجام بدهد.نهادهایی هستند ، گروه های اجتماعی وفکری هستند که اینها می توانند اختیار بشوند و ارگانیزم هایی را بوجود بیاورند که این ارگانیزم ها با تغییر فضاها اینقدر دچار تزلزل نشود.
نگاه سلیقه ای در تمام دنیا هست ، دولتهای مختلف سلایق سیاسی و اجتماعی مختلفی دارند یک دولت می بینیم که خیلی برای فرهنگ ارزش قائل هست ، یک دولت راست هست که اصلا برای فرهنگ ارزش قائل نیست وکل چیزهای فرهنگی در زمانش تعطیل می شوند.
این دیگر براساس آن تشخیص کلی که جامعه می دهد که چه چیزهایی کم است ولی اینجا نقش دولت باید نقش حامی باشد نه نقش عملی واجرایی.
بیناد فارابی نباید فیلم بسازد، حوزه هنری برای چی فیلم می سازد. حوزه هنری میتواند بگوید اگر کسانی هستند که میخواهند یک فیلمی را بسازند که با این اهداف سازمانی وفکری ما همخوانی وهمراهی دارد ما از آنها حمایت خواهیم کرد ولی جریان اصلی سینما باید متعلق به بخش خصوصی باشد چون حیاتش با مردم اتفاق می افتد در غیر این صورت مثل فروشگاه های خاصی می شود که چهار نفر از آن خرید می کنند بنابراین تاثیر عمومی ندارد. دولت مسئول این نیست که به محفل ها سرویس دهد ، دولت به عنوان یک ارگانیزم عام مسئول سرویس دهی به محافل واشخاص نیست . دولت به عنوان یک جریان کلی باید به جریانات فرهنگی وهنری کمک کند منتهی در ایران به محافل واشخاص کمک می کند . یعنی شما چند تا فیلمساز می شناسید که این ها را دولت حمایت می کند یا یک جریان فکری را می بینید که توسط یک دولت حمایت می شود، توسط دولت دیگر کوبیده میشود، توسط دولتی سانسور میشود وتوسط دولتی تشویق می شود.
جای سوال دارد چون ما با اهداف کلی که به عنوان وکالت به دولت دادیم هم ، ما وکالت فرهنگی به دولت نمی دهیم . مردم ایران در انتخاب دولت ، از دولت نمیخواهد که برایشان کتاب بنویسد ، از دولت می خواهد که برایشان پل بسازد ، کار ایجاد کند، بیمه ایجاد کند، کمک کند به روحیه اجتماعی .اینها است.
آیا دولت توانسته در همین نقش حمایتی از نظر مالی، درست عمل کند؟
نه، واقعا نکرده به خاطر اینکه شما در این سطح هم شاهد ریزه خواری هستید . دولت در ایران حتی در جاهایی که دارد سلیقه اعمال می کند با یک رقم های بسیار محدودی یکسری کارهای خیلی کوچکی انجام داده که هیچ کدام باعث ایجاد یک نهضت فرهنگی یا اجتماعی نشده است. نیم درصد ازبودجه کل کشور برای فعالیتهای فرهنگی می رود آن هم که توسط سلایق ومدیران دولتی تعیین شده است. یعنی ما حتی آن بودجه اندکی هم که داریم در راه رشد فرهنگ به اصطلاح در دل مردم نیفتادیم. برای همین هم میبینیم که مردم نهادهای فرهنگی که خودشان دارند ایستا تر و پویا تر است . مردم رفتار فرهنگیشان را بر اساس رفتار دولتی تنظیم می کنند چون فرهنگ یک امر کلی و تاریخی است نه یک امر خطی و مربوط به دوره خاص. دوره های مختلف که واردحوزه فرهنگ می شوند از دست می روند. در فرهنگ کلی مردم تاثیر چندانی نمی گذارد.
ارزیابی شما از جشنواره کودک امسال چگونه بود؟
والا به نظرم می آید که ، با احترام برای همه دوستان که جشنواره کودک را سعی می کنند چراغش را روشن بماند فکر میکنم واقعا دیگر به متظاهرترین و نمایشی ترین وبی تاثیر ترین شکل خودش رسیده است . یعنی اگر وقت تحول وانقلاب باشد همین الان . یعنی جشنواره کودک دچار در واقع اضمحلال از درون شده است به خاطر اینکه نه تکلیفش مشخصه ، نه دبیرخانه مشخصی دارد نه یک ارگانیزم فعال در طول سال دارد ومتاسفانه به طور کامل والان دیگر فکر میکنم نمایشی ترین شکل است من حتی نمیبینم که نمایش فیلم در این جشنواره مهم باشد.
وشما معتقد هستید که این بر میگردد به بخش مدیریت دولتی؟
بله، به این برمیگردد وبه اینکه تکلیف فعالیتهایی مثل جشنواره کودک روشن نیست. در نظام فرهنگی کل کشور اصلا جشنواره ها درست تعریف نشده است. یک جشنواره نباید اینطورباشد که من از علی معلم خوشم نیاید برگزار نشود. این جشنواره باید تعریف داشته باشد در واقع بودجه کلی شهر اصفهان حضور معنادار داشته باشد ، جز فعالیتهای این شهر وفعالیتهای سینمایی تعریف مشخص داشته باشد. بودجه مشخص برایش طراحی شده باشد و سازمان مشخصی برای آن وجود داشته باشد که این سازمان پاسخ گو باشد .
یادمان باشد ما در ایران از یک دستگاه دولتی نمیتوانیم خیلی سوال کنیم ولی از یک ارگان نامشخص می توانیم سوال کنیم . چون میگوید: همین که هست ، همین که از دست ما بر میاد. نهایتا یک نقد وچند انتقاد در نشریات ورسانه ها است که آن هم به نظر من به خاطر بی بوته گی
رسانه ها ی ما اینقدررسانه های ما به مجیز گویی ومباحب گیری عادت کرده اند که اصلا معنا ندارد.
فکر میکنید راه برون رفت از این مشکل چیست؟
به نظر من باید این جشنواره ها تعریف مشخص پیدا کنند، سازمان های متولی یا موسسات ونهادهایی که قرار است اینها را برگزار کنند به شکل کامل تعریف بشوند در دل یک جریان بزرگتر، مسئولان ومدیران مشخصی حداقل برای چند سال داشته باشند که بتوانند بر اساس این موضوع طراحی کنند.اطمینان داشته باشند از اینکه این جشنواره که با یک بودجه مشخص در سال های آینده می تواند برگزار شود . تاریخ های جشنواره باید مشخص و غیر قابل تغییر باشد که مردم بدانند در طول سال باید منتظر چه جشنواره ای باشند. اینها می تواند به نظم یافتگی یک جشنواره کمک بکند و تعریف مشخصی از هر فستیوالی در نظر بگیریم .
برخی فعالیتها که در حوزه جشنواره ها انجام می شود کاملا بیهوده است اصلا مفهوم ندارند وچون بیشتر این جشنواره ها مرکز گرا هستند. حالا ای کاش این جشنواره به حوزه های شهری می رفتند در شهر های مختلف که ما می گفتیم حداقل زمینه های توریستی دارند، حداقل باعث رشد به اصطلاح فرهنگی در شهر ها می شوند که این هم اتفاق نیافتاده . ما یه مشت جشنواره داریم که همشان داخل تهران هستند. همشان هم اهدافشان نزدیک به هم و موضوعاتشان یکی. به عنوان مثال یک فیلم در شش جشنواره موضوعی جایزه می گیرد.یک بار به خاطر نیایش ، یک بار به خاطر مقاومت، یک بار در جشنواره فجر، یک بار در جشنواره فیلم های انقلابی ، خب این چه معنی دارد؟ فیلمهایی هستند که یک چرخه ای دارند فقط در این جشنواره نمایش داده می شوند در حوزه فیلم های کوتاه هم همینطور است جالب اینه. یعنی شما الان فیلم های کوتاه هم همینطور می بینید من چون به عنوان داور بودم عرض می کنم دیدم ، میبینید یک فیلم سه سال در جشنواره های مختلف دارد نمایش داده می شود :حسنات، رویش و از این دست که هر روز رشد پیدا می کنند.
جالب اینجاست که یک فیلم در حوزه دینی جایزه گرفته ، در دفاع مقدس جایزه گرفته هم در فیلمهای انسان گرا هم فیلم های طبیعت گرا این پس معلومه که این جشنواره ها مفهومی ندارند که اینقدر میتوانند حامل چیزهای مختلفی باشند .
ضرورتی دارد که این همه جشنواره برگزار شود؟
نه واقعا، یک ده آباد به از صد شهر خراب . ما بهتر یکسری چیزهای خوب ومشخصی داشته باشیم و این همه شهر ویران درست نکنیم . شما ببینید در ایران یک شهر کوچکی مثل ماسوله یا یک روستا مثل ابیانه . این روستا خیلی کوچک ولی یک ده هارمونیک است وبا یک تعریف مشخص . ما شاید نزدیک چهار هزار پارچه ابادی داشته باشیم ولی روستای مثل ابیانه چرا اینقدر معتبر است؟
برای اینکه کارکتر مشخص و تعریف شده دارد.ومخاطب وقتی آنجا می رود با یک کارکتر یگانه مواجه می شودولی ما کلی ده داریم که هیچ کارکتری ندارند. چرا روستای کندوان مهم است؟ برای اینکه کارکتر دارد چرا روستای ماسوله مهم است؟ چون کارکتر دارد. خب بقیه کارکتر ندارند، فستیوال هم همینطور باید کارکتر داشته باشد. جشن حافظ باید یک کارکتر داشته باشد و این کارکتر چه حالا از کسی خوشش بیاید یا نیاید این کارکتر ویژه است که شما وقتی وارد آن می شوید بگویید من با این کارکتر روبرو هستم.
پس ما برای دیدن کارکتر ها ومختصات و ویژگی های نوین هست که میرویم به دیدن هر پدیده ای . ما اگر بخواهیم در ایران نگاه بکنیم ، کارکتر این جشنواره ها چیست؟ جشنواره بی کارکتر باید حذف شود و ما نود درصد از جشنواره هایمان ، جشنواره های بدون شخصیت و بدون تعریف و ویژگی است وچون ویژگی ندارد ، بود ونبود آن یکی است. پس اگر منابع مالی ما را تلف می کند خب نباید تلف شود پس باید برود طرف چیزهایی که نیازمند آن هستیم.
بنابراین پیدا کردن چند جشنواره بین المللی در ایران ، ولی باز هم من این را نفهمیدم هرجشنواره ای که می آید داخل ایران می خواهد بین المللی شود این که نشد ، بین المللی شدن یک خصایصی دارد وهمینطور به اسم بین المللی بودن جهانی نمی شوید.
جهانی شدن یک سری ویژگی ها و ضرفیت ها باید داشته باشد.مثلا بنده معتقد هستم که جشنواره فیلم کودک ونوجوان زمینه ها و ویژگی های بین المللی شدن دارد یعنی ظرفیت بین المللی دارد.بدلیل محل برگزاری، بدلیل تم برگزاری .آیا این در طول سالها رعایت شده؟ نه یک سالهایی جشنواره شده، جشنواره نمایش شومن های تلویزیونی؛ عمو پرنگ ، خاله شادونه، فیتیله . در جشنواره فیلم کودک بین المللی اصفهان بیشتر زمینه های بروز این جشنواره در حضور عمو پورنگ در میدان نقش جهان است ، خب این چه ربطی به فستیوال بین المللی دارد ؟ اگه این فستیوال بین المللی این نمایش، نمایش محلی است . این نشان دهنده این است که یا مدیرانش بی اطلاع هستند از این تعاریف که بنده دارم می گویم یا اینکه میدانند وفقط برای اینکه کارشان پیش برود اینکار را می کنند.
آیا نیروهای بومی در استان ها وبه عنوان نمونه حضور نیروهای اصفهانی در جشنواره کودک قدرت برگزار ی جشنواره ها را ندارند که نیرو از تهران می آورند؟
نمی شود این را گفت به خاطر اینکه وقتی یک رویداد بین المللی برگزار می کنید ربطی به محلیت ندارد ،رویداد بین المللی توسط کارشناسانی که در حوزه بین المللی صاحب نظر و سابقه هستند ، انجام میشود.
کارشناس درست است اما کارگزاران اجرایی چطور؟
نه طبیعتا درواقع برخی از این فعالیتها میتواند در همان شهر صورت بگیرد. این دیگر بسته به این است که جشنواره مستقل شود و اینها را بوجود بیاورد.
مثلا اگر در اصفهان یک دفتر جشنواره بین المللمی فیلم های کودک ونوجوان داشته باشیم، نه دفتر به معنای چند تا فکس بگذاریم ویک نفر که بیاید وبرود، نه. یک دبیرخانه دائمی داشته باشیم، طبیعتا نیروهای اصفهانی را بیشتروارد کار خواهد کرد. ولی آیا باید در تمام زمینه ها از نیروهای محلی استفاده کرد؟ نه، این جشنواره محلی نیست ، حتی یک جشنواره مشاور خارجی داشته باشد نه تنها تهرانی. ممکن است بنده را دعوت کنند در یک جشنواره ای مثلا بروم در ابوظبی مشاوره بدهم به خاطر کارشناسی ، آیا به خاطر این کار جشنواره ابوظبی ، دچار خلل خواهد شد ، خیر.
ولی اینکه آیا میتواند از نیروهای محلی استفاده کند وحتی میتواند باعث رشد در خود شهر بشود ؟ بله که میتواند بشود به شرط اینکه یک جریان دائمی و دبیرخانه مشخص وجود داشته باشد که ظرفیت های اجرایی اصفهان را بسنجد ودر مواردی که لازم است از خود شهروندان اصفهانی استفاده کند.
این به خاطر نبودن این سازمان است که باعث می شود نه اصفهانی نقش خودشان را در این جشنواره ها درست ببینند و به جشنواره فیلم کودک به چشم یک مهمان ناخوانده نگاه کنند که همین درگیری ها را باعث می شود که پیش خود بگویند: که اصلا به ما چه اینها یک مشت از تهران میایند ، یک فستیوال میگذارند و می روند تا سال بعد و فقط منابع مالی شهر ما را می برند.
این تفکر گرچه غلط است اما ما با یک موضوع ملی طرف هستیم نه یک موضوع محلی ، اگر جشنواره فیلم کودک ونوجوان اصفهان یک جشنواره محلی یا کشوری بود این حرف درست بود ولی چون یک جشنواره بین المللی تعریف شده این حرف غلط است. ولی آیا نمیشه راهکاری پیدا کرد که نقش اصفهان پسندیده تر وگسترده تر کرد در جشنواره ؟ چرا می شود، یک مدیر خوب میتواند این کار بیشترانجام دهد. یک مدیر قوی که فکر مشخص تری دنبال کند وبداند هست که تعاریف دقیق تری ارائه کند که بیشتر در گیر بکند نیروهای اصفهانی را در این برگزاری که خودی تر بشود این جشنواره . الان به نظرم می آید که این جشنواره خودی نیست هنوز برای اصفهان. درحالی که هنوز اصفهان به عنوان یک کلانشهری که سابقه تاریخی دارد اصلا نیاز به برگزاری جشنواره های مختلف دارد که بتواند عنوان خودش را به عنوان یک شهر فرهنگی حفظ کند در دنیا و حتما باید نهاد های شهری ، سیاسی و حتی تجاری آن کمک کنند. من نمیبینم کمک به این جشنواره را در حوزه صنایع اصفهان ، باید حتما در برگزاری این جشنواره مشارکت داشته باشند. مثلا صنایع دستی اصفهان به عنوان یکی از زمینه های بروز توریسم حتما باید در جشنواره کودک حضور پررنگی اسپانسری داشته باشند.
شما فکر میکنید حاکمیت در جشنواره ها ، در حال تغییر است؟
من متاسفم که این را بگویم ، متاسفانه علی رغم همه حرفهای خوبی که دوستان ما می زنند در همچنان بر یک پاشنه می چرخد ومن شاهد هیچ تحولی نیستم. حرف تحول البته در دولت جدید، زیاد شنیدیم.
خود من در یک جلساتی که برای سیاست گذاری جشنواره فجر تشکیل شد شرکت کردم وشرکت فعالی هم کردم ولی واقعا بعید می دانم در حوزه اجرا اتفاقی بیافتد. تا آن تابو ذهنی ما از این جشنواره ها درست نشود چون تکلیفمان با تفکری که جشنواره ها دارند درست نشود، ما نمیتوانیم چیزی را عوض کنیم.
فکر میکنید با این روند جشنواره ها در آینده چه نتایجی خواهند داشت؟
من فکر میکنم بعضی از جشنواره ها به طور کامل در معرض اضمحلال هستند یعنی درواقع کارکردهای خودشان را از دست داده اند یا به شدت کهنه وفقیر شده اند . مثل جشنواره رشد.
یا به کهولت سن دچار شده اند یا جوان مرگ خواهند شد یا بی تاثیر وکدو مانند هستند. یعنی بودنشان با نبودنشان تفاوتی نمیکند.