«خشت اول چون نهاد معمار کج، تا ثریا میرود دیوار کج» تعبیری معروف که بیش از هر توضیحی گویای ساختار معیوب سازمان سینمایی است. هر چند ایده شکلگیری سازمان سینمایی مبنی بر اینکه نهادی فراتر از یک معاونت سینمایی یا اداره کل شکل بگیرد تا با وجود ارتباط با وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ساز و کار مستقلتری داشته باشد درست و اصولی بود اما در عمل هیچکدام به نتیجه نرسید. یکی از مهمترین این اشکالات چارت سازمانی و ساختار معیوب آن است که امکان هر گونه تحولی را از این سازمان گرفته است. در یک بازنگری کلی اینگونه به نظر میرسد معاونتها و مؤسسات تابع و مدیر کلهای مختلف هر کدام ساز خودشان را میزنند و هیچ ارتباط ارگانیکی ندارند؛ شاید خود مدیریت سازمان هم نمیداند که هر کدام از این مجموعهها بهواقع وظایفشان چیست! محقق شدن اهداف تعیین شده برای این سازمان مستلزم این است که پیش از هر چیز سازمان سینمایی تعریف داشته باشد، وظایف و حدود اختیارات مدیریتهایش مشخص باشد و حتی به لحاظ مکانی جای ثابت و مشخصی داشته باشد؛ نه اینکه بخشی از آن در دل وزارتخانه باشد و قسمتی دیگر به عنوان معاونت تعریف شده باشد و پارهای هم به عنوان انواع و اقسام مؤسسات تابع مثل رسانههای تصویری، فارابی، مؤسسه سینما شهر و… و زیرمجموعههای تابع که شبیه جزیرههای جداگانه فعالیت و اعمال نفوذ میکنند اما هیچ ارتباط ارگانیکی ندارند. گویا غیر از بخش پروانه ساخت و نمایش بقیه تکلیف مشخصی ندارند؛ آش درهمی که هر کسی هم میآید حوصله سروسامان دادن آن را ندارد و فقط میخواهد برنامههای 3-2 سال دوران مدیریتش را پیش ببرد. حداقل در اهداف اولیه این طرح که من در جریان پیشنهادش بودم قرار بود این سازمان قدرتی بیشتر از زیر مجموعه ارشاد داشته باشد و رابطه مناسبی با اهالی سینما ایجاد کند و نهادها و صنفهای دستساز که در این سالها ایجاد شده است سروسامان بگیرد و مسائل بیمه و معیشت هنرمندان در آنجا ساماندهی و حل و فصل شود و… ؛ مسئولیتها و وظایفی که الان هر کدامشان دست یکی از این گروههاست و این گروهها معمولاً یک رابطه خاص با برخی از دستاندرکاران سینما دارند که نتیجهاش میشود ویژهخواری و دوستی و دشمنیهای شخصی که در نهایت زمینه ایجاد فساد را فراهم میکند. به نقل از روزنامه ایران 7 دی ماه 1393