ریزش روزافزون مخاطبان سینما، در آستانه تعطیلی قرار گرفتن تالارهای سینما، افت نفوذ سیبنماگران در مردم، نارضایتی تماشاگران همیشگی فیلم ایرانی از کیفیت فیلم ها، عدم توجه به توسعه تالارهای سینمایی و تفریحی در کنار رشد سایر مجتمع های پول پاروکن تجاری و در کنار این معضلات: گسترش سینمای دولتی/ سفارشی و بفرموده، نفوذ پول های سرریز از معاملات یک شبه، فرسودگی فیلمسازان در مواجهه با دستگاه های دولتی و نظارتی، عقب افتادگی جامعه نخبگان سینما از سیر تحولات جهانی و رشد فرهنگ مخاطبان، کهنگی ساختارهای مدیریتی سینما، بی کفایتی استراتژیست های فرهنگی و مدیران، رشدنیافتگی ساختارهای صنفی، عقب ماندگی تکنولوژیک در عرصه ساخت و نمایش، عدم وجود رقابت آزاد در بازار سینما، قبیله گرایی و محفلی شدن سینماگران، همه و همه سرفصل هایی است که فقدان سینمای مردم پسند و رو به مخاطب ایرانی را روزبه روز بیشتر نمایان می کند. سینمای اصیل ایران که می توانست بر دوش مردم و در کنار آنان باشد و فرصت هم نفسی و هم پیمانی با گروه های مختلف اجتماعی را غنیمت شمارد امروز به حاشیه ها کشانده شده و ریزه خوار کَرَم صاحبان قدرت و مکنت شده و برای حیات خود تقلا می کند.
پیکان سینمای ایران باید به سوی مردم بازگردد، سینمایی که سالارش مردم (چه گروه های کوچک و چه بزرگ) نباشد، سرنوشتی محتوم جز به خاموش گراییدن ندارد. به نقل از: دویست و سی و پنجمین شماره دنیای تصویر