فیلم های سینمایی و سریال های تلویزیونی در کنار وظایف ذاتی خود یعنی داستانگویی و ایجاد سرگرمی برای طیف های گسترده مخاطبان، آینه ای از وضعیت اجتماعی دوران خود نیز هستند. صحنه هایی از زندگی اجتماعی (ولو به شکل اغراق شده) در هر حال به تصاویر آثار راه می یابند و گواهی از کمبودها، چالش ها، مزایا و ناشکیبایی ها می شوند. با نگاهی به فیلم های سینمایی و سریال های این سال ها، یک پژوهشگر اجتماعی می تواند نشانه های بحران های بزرگی در جامعه ایران را شاهد باشد. فروپاشی آرمان ها، فروریختگی مرزهای اخلاق فردی و اجتماعی، بحران های زناشویی و خانوادگی، تضاد و از هم گسیختگی نسل ها، رودررویی جغرافیای فقر و غنا و بی عدالتی های اقتصادی و اجتماعی، انزوای نخبگان و فرهیختگان و رواج فرهنگ روزمرگی و باری به هر جهت در اغلب آثار تصویری ما به چشم می خورد. گردانندگان و مدیران کلان کشور اغلب به این جنبه هشداردهنده آثار بی توجه هستند و به سبب عدم رابطه با هنر (از جمله سینما و موسیقی به عنوان هنرهای عامه پسند) از درک زودهنگام این بحران ها غافل می شوند. در جوامع پیشرفته، سیاستمداران و راهبران جامعه ارتباط تنگاتنگی با هنرهای مورد توجه مردم دارند و از نبض زیست اجتماعی جوامع خود به طریق این ابزار آگاه می شوند و با تکیه بر این شکل از پژوهش، راه حل هایی برای حل بحران ها پیدا می کنند و در این راه از سینما و توابع اش هم کمک می گیرند. اما در جامعه ما سینما صرفا نقش آیینه گون خود را بازی می کند و در ترسیمِ جامعه آرمانی یا رفع بحران ها نقشی ندارد. این نقصان بزرگ صدمات جبران ناپذیری به اجتماع ایران در آینده وارد خواهد کرد.
دنیای تصویر 269