طاووس های عروسکی با پاهای زشت
یکی از عوارض بیمارگونه ی سینمای سفارشی و رانتی، پدید آمدن سینماگران خودپرست، متکبر، غصب ناک و حسود است. وقتی جریان تولید فرهنگی به مخاطب وصل نشود و مردم با استقبال یا عدم استقبال خود تعیین کننده تولید نباشند، خالقان و یاری گران تولید اثر هنری به کسی جز افکار عمومی و مردم و صاحب نظران تعظیم می کنند و در پناه قدرت سرمایه دولتی یا حزب و جریان سیاسی صاحب اشرافیتی کاذب می شوند. فیلمسازی که خود را تافته ی جدابافته می داند و افکار کوتاه و خودپرستانه ی شخص شخیص اش را تا حد تقدس بالا می برد، بازیگری که فقط از هنر بازیگری ژست ها و اداهایش را یاد گرفته و به زور منابع قدرت صاحب جایگاه شده و مخاطبان و علاقمندان سینما را به هیچ می انگارد و دستمزدش را از مردم نمی گیرد، فیلمنامه نویسی که هنرش را نه از قلم و تفکرش که از راه سفارش گرفتن از کوته بینی و کوتوله ها می خواهد اثبات کند، و صاحب نظر و منتقدی که از راه فروش قلم به صاحبان نالایق رسانه های غیرمستقل، تحلیل فروشی می کند و… همه و همه صرفاً برآمده از شرایطی است که فردیت خلاق هنرمند در مواجهه با مخاطبان آثار قرار نمی گیرد.
دیدن چهره های پرنخوت، مدعی، ارباب مسلک و انحصارطلبی که به هیچ عنوان حاضر نیستند در یک بستر آزاد، با سایر رقیبان شان به تولید فرهنگی بپردازند و انتظار دارند که جاده را برای شان از قبل هموار کنند، صندلی شان را برق بیاندازند، جایزه شان را از قبل در نظر بگیرند و حتی ستایش نامه ها را قبل از نمایش برای شان بنویسند، در ایران امروز به شدت به چشم می خورد و راست اش را بخواهید دل به هم زن است.
هنرمند اصیل و کارآگاه، فن سالار شریف و کاربلد و صاحب قلم متعهد به شرافت قلم، می داند که باید در دریای مردم شنا کند. اگر مدعی آزادی خواهی، انسان دوستی و از همه مهم تر دین و اخلاق هستیم، راه اش از آن طرف نیست. به قول مرحوم علی حاتمی در کمال الملک که از زبان مظفرالدین شاه از اتابک می پرسد: «به کجا سفر می کنی؟» و او در جواب می گوید: «به خانه ی خدا»، می گوید: «از کدام راه؟»، می گوید: «از راه مسکو به طرف مکه خواهم رفت» و در جواب می شنود: «از این راه به خدا نمی رسی حاجی به خانه خدا شاید برسی!»دنیای تصویر 231