هر بار که در کوران تحولات اجتماعی- سیاسی- فرهنگی میهن مان قرار می گیریم و امیدی تازه برای برون رفت از چاه مشکلات و مصائب در میان مردم و نخبگان پا می گیرد، گمان بر این است که با استعانت از نیروی مردم و خلاقیت ها، شعور، زمانه شناسی و صد البته اراده معطوف به عمل کشتی بانان و سیاست گزاران و نخبگانِ تصمیم ساز، افق تحول باز شود. اما پس از گذشت چندی در اثر کاهلی و بی برنامگی، تپه های خاکی گذشته باز مسیر این تحول را می بندند. در زمانه ای که رشد تحولات تکنیکی و دستاوردهای اجتماعی حتی کارش به دقیقه کشیده، این همه کاهلی برای تغییر و تحولات حتی کوچک جدا تأسف بار است. در این میان آنچه غم انگیز است همراهی گروهی از فعالان سینما و فرهنگ با نظم موروثی و تحول ستیز است. هنگامی که نشانه های تحول از دور هویدا می شود گروهی که عادت های منفعلانه و ریاکارانه را سودمند یافته اند، با حلقه کشیدن بر دایره ی تصمیم سازی در حوزه ی فرهنگ، آب به آسیاب دشمنان هنر می ریزند و افق را گردآلود و مه گرفته نشان می دهند تا ترس از تحول در میان همه ریشه گیرد. و این سرانجامی است که نصیب شان می شود: دوری از نسل جوان جامعه که می خواهد در فردای دنیا حضور سربلند و موفق با تکیه بر فرهنگ ملی و دینی اش داشته باشد. زینهار از این فرصت سوزی و کاهلی!
به نقل ازدنیای تصویر 243