تا زمانی که تلویزیون از یک سلیقه استفاده میکند و یک مدیریت شخصی حاکم است اوضاع بر همین منوال است. در دورهای که تلویزیون دو شبکه بیشتر نداشت من با شبکه دو همکاری داشتم که اصلا نگاهش کاملا متفاوت از شبکه یک بود. ولی الان نگاه کنید همه شبکهها عین هم هستند و حتی سلیقههاشان هم فرق نمیکند. این واقعیت نشان دهنده آن است که تلویزیونهای ما باید به سمت تلویزیونهای مستقل و خصوصی شدن برود.
شبکه ایران/ نرگس عاشوری: حکایت همان حکایت «از سر گذشتن آب» است؛ موج شبکههای ماهوارهای و آنتن خالی تلویزیون! هر چقدر ضیافت رقیب پر و پیمانتر میشود و سفرهاش گستردهتر، تلویزیون ملی برای تدارک خوراک مناسب بی اشتهاتر میشود و مخاطبانش به وفاداری به صداوسیمای وطنی بیمیلتر. گویا متولیان این رسانه بر این باورند که هنوز هم آش همان آش کشک خاله است و مخاطب محکوم به پذیرفتن آن.
اگرچه هر روز بر گزینههای منوی شبکههای وطنی افزوده میشود اما انتخاب بیمعناست و باز «همان آش و همان کاسه» است.
علی معلم می گوید «تا زمانی که تنوع سلیقه در تلویزیون نباشد و تغییری در مدیریت تلویزیون ایجاد نشود اوضاع به همین منوال خواهد بود و حتی بدتر هم خواهد شد» این منتقد و تهیهکننده سینما در گفتوگویی با شبکه ایران پرداختن به مسائل مبتلابه جامعه، تولید برنامه های متنوع و جذاب، احترام به سلایق و افکار قومیتهای مختلف متناسب با تنوع جغرافیایی و… را از جمله راهکارهای رونق این رسانه عنوان میکند و وقتی از او جویا میشویم در شرایطی که سالهاست راهکارها بیان میشود و مدیران تلویزیون گوش شنوایی برای پیشنهادات و انتقادات کارشناسان ندارند چه باید کرد میگوید: «تنها راه حل این است که به لحاظ قانونی اجازه دهند که برخی شبکههای تلویزیونی به آدمهای کاربلد واگذار شود و آنتن این شبکهها در اختیار صداوسیما باشد.»
سریالهای تلویزیونی از زندگی واقعی مردم فاصله دارند
سریالهای تلویزیونی ما کمتر به زندگی مردم نزدیکند. طبیعی است که وقتی شباهت برنامههای تلویزیونی یا سریالها به زندگی واقعی مردم کم باشد و نسبت به مسائل آنها تعهدی وجود نداشته باشد رابطه مردم هم با فیلمها و سریالها برقرار نمیشود. شاهد بودیم آثاری که با این مولفهها در حوزه فیلم و سریال تولید شدهاند تا چه میزان موفق بودند و توانستند به خوبی با مخاطب ارتباط برقرار کنند. در حال حاضر اغلب سریالهای تلویزیونی پاسخگوی خواسته مردم نیست. خواستههای مخاطب جنبههای مختلفی دارد برخی داستانهای تاریخی دوست دارند و بعضی طرفدار ملودراماند و عدهای کمدی یا جنایی و پلیسی و اکشن و… را میپسندند.
بی اعتنایی به مسائل مبتلابه جامعه
اما بیشتر سریالهای تلویزیونی ما از یک فضای بسته برخوردار است و عمدتا راجع به مسائل خانوادگی است؛ آن هم مسائلی که در میان مردم نیست. در شرایط موجود مشکلات اقتصادی و شرایط سخت زندگی مردم طنزهایی که انتقادی باشد و نسبت به مسائل اجتماعی عکس العمل نشان دهد را کمتر میبینیم. تلویزیون در انجام وظیفهاش نسبت به جامعه ایران کمکاری و بیتوجهی میکند و طبیعی است که جای تلویزیون را شبکههای ماهوارهای پر میکنند؛شبکههایی که هم جذابیتهای بصری بیشتری دارند و هم از لحاظ داستانگویی و فرم ساختاری قویتر هستند. ببینید چقدر تنوع وجود دارد سریالهای 100 قسمتی متعددی ساخته میشود که برخی از آنها هرچند از ارزشهای لازم برای دیدن برخوردار نیستند ولی به هر حال جذابیتهای دنبال کردن مخاطب را دارند.
حاکمیت یک سلیقه و شبکههایی که عین همند
تا زمانی که تلویزیون از یک سلیقه استفاده میکند و یک مدیریت شخصی حاکم است اوضاع بر همین منوال است. در دورهای که تلویزیون دو شبکه بیشتر نداشت من با شبکه دو همکاری داشتم که اصلا نگاهش کاملا متفاوت از شبکه یک بود. ولی الان نگاه کنید همه شبکهها عین هم هستند و حتی سلیقههاشان هم فرق نمیکند. این واقعیت نشان دهنده آن است که تلویزیونهای ما باید به سمت تلویزیونهای مستقل و خصوصی شدن برود و یا حداقل مدیریتهای تلویزیون متکثر شود. این مدل که همه از یک مسیر باید بروند تکراری است و روز به روز هم از مردم دورتر میشود. چاره کار حرکت به سمت خصوصی سازی است.
تشخیص رسانه از مسائل مردم غلط است
مسئله اصلی تنوع سلیقه و نحوه مدیریت در امر رسانه است. در شبکههای جهانی مدیریت در حوزه سریالسازی و افکاری که پشت سریال است معمولا متعلق به آدمهای اندیشمندی است که راه حل ارتباط برقرار کردن با مخاطب را بلدند. تصور میکنم بخش عمده مشکلات مربوط به همان مدیریت است که تقسیم غلط بودجه هم شامل آن میشود. برخی سریالها با بودجههای کلان ساخته میشوند و هیچ تاثیری ندارند و مورد توجه مردم قرار نمیگیرند و در سوی دیگر موضوعاتی که نیازمند حمایت است با بودجههای اندک تولید میشود. تشخیص رسانه از مسائل مردم غلط است. رسانه تلویزیون جایگاه خودش را به عنوان یک جریان تبلیغاتی تعریف کرده، در حالی که این در شان و جایگاه رسانه ملی نیست که از یک دیدگاه برخوردار باشد و بخواهد یک دیدگاه را منتقل کند.
تلویزیون خودش را از تنوع افکار، سلایق، علایق و قومیتها محروم کرده
سلیقهها محدود است و این محدودیت سلیقه متناسب با تنوع جغرافیایی نیست. کشوری داریم با اقوام مختلف و داستانهای مختلف؛ اما هیچکدام از اینها در تلویزیون ما دیده نمیشود یعنی ما شاهد تنوع افکار، سلایق، علایق، جغرافیا و قومیتها نیستیم و به همین دلیل است که وقتی شبکههای مختلف را عوض میکنیم هیچ فرقی با هم ندارند و در سایر برنامههای تلویزیونی هم وضعیت همینطور است و این اوضاع مختص سریالها و فیلمهای سینمایی نیست.
بیپولی تلویزیون و اجاره هر بخش به یک کمپانی
همه سلیقهها در تلویزیون به یک سلیقه ختم شدهاند در حالی که شبکههای بینالمللی زیادی وجود دارد که هر کدام یک سلیقه را پوشش میدهند. شما ممکن است سریال پلیسی را از یک شبکه ببینید و برای تماشای سریال کمدی شبکهای دیگر انتخاب کنید. این تنوع لازم و ضروریست. تا این تنوع سلیقه و مدیریت در تلویزیون ایجاد نشود اوضاع به همین منوال خواهد بود و حتی بدتر هم خواهد شد. بخصوص در این شرایط که تلویزیون بیپول هم شده و مجبور است هر بخشاش را به یک کمپانی اجاره دهد و در ساعتی که قرار است به تماشای سریال بنشینید آنچه میبینید فقط یک کیسه برنج … است بر این اساس حتی دیگر تعبیر تلویزیون دولتی هم معنا ندارد.
لزوم واگذاری برخی شبکههای تلویزیونی به آدمهای کاربلد
در شرایط که میگویید متولیان تلویزیونی اعتنایی به راهکارها و پیشنهادات ارائه شده ندارند فکر میکنم تنها راه حلش این است که به لحاظ قانونی اجازه دهند برخی شبکههای تلویزیونی به آدمهای کاربلد واگذار شود و آنتن آن در اختیار صداوسیما باشد. من راهحل دیگری جز این راه نمیدانم؛ و یا اینکه تغییری در مدیریت تلویزیون ایجاد شود. اصلا جریان رایج رسانهای جدید دنیا به صداوسیمای ما ورود پیدا نکرده است. در دورانی که شبکههای جهانی اینترنتی گسترش پیدا کرده است نوع مدیریتی که دوستان میکنند تقریبا غلطترین مدل مدیریت است.
سلیقههای مختلف باید بتوانند در تلویزیون حرف بزنند و برنامه بسازند
هنوز هم برای حضور افراد مختلف در تلویزیون منع قائلند. چرا نباید سلیقههای مختلف بتوانند در تلویزیون حرف بزنند و برنامه بسازند. چرا فقط یک سلیقه در تلویزیون حاکم است. جالب اینکه به عنوان تازهترین نمونه یکی از مدیران تلویزیون اعلام کرده است که منتقدان فلان سریال سلطنت طلب هستند! این چه نحوه برخورد با انتقاد است. شما هم شاهد همین شرایط هستید که مسئولان تلویزیون پذیرای انتقادها و پیشنهادات نیستند.
تلویزیونی که دیگر رسانه ملی نیست و رسانه “میلی” است
بنده که حدود 27 سال در رسانه تلویزیون برنامهسازی کردهام دیگر حاضر نیستم به تلویزیون برگردم چون که شاهدم اندیشههای بسیار سطح پایین بر تلویزیون حاکم است و متاسفانه یکسری باندهایی هم به وجود آمده که فقط به خودشان و رفقایشان کار میدهند. بر خلاف گفتار خودشان اسم این تلویزیون دیگر تلویزیون ملی نیست بلکه رسانه “میلی” است چرا که بر میل اداره میشود نه بر ملیت و جوهرهای که ما از مردم ایران سراغ داریم. بالاخره ما هم جزوی از مردم ایران هستیم و تلویزیون ملی کشورمان قرار است برای مردم خودش اداره شود اما ارتباطی با مردم ایران ندارد و گویا مردمان خودش را دارد/