دنیا خمامی: حرفهای جمعه شب علی معلم در برنامه «هفت» به عنوان یکی از اعضای هیات انتخاب جشنواره فیلم فجر، حرفهای مهمی بود. حرف هایی که با عنوان شفاف سازی برای سینماگرانی که فیلمشان برای حضور در بخش مسابقه انتخاب نشد، زده شد. معلم در بخشی از حرفهایش به گزینش آثار براساس ژانر ، جغرافیا و محتوا اشاره کرد. همین باعث شد سوالاتی برای ما به وجود آشد که با علی معلم مطرح کردیم. در ادامه پاسخ های این سینماگر را می خوانید.
شما در حرفهایتان در برنامه هفت گفتید فیلم ها را برای حضور در جشنواره از چند منظر بررسی كردهاید و تنها یك بخش بررسی محتوایی بوده است. منظورتان از اینکه عنوان کردید که برخی به خاطر مسائل محتوایی به جشنواره راه پیدا نکردهاند، چیست؟
اول این را باید بگویم که در برخی از خبرگزاری ها حرفهای من اشتباه عنوان شده است. من مشخصاً درباره محتوا صحبت نکردم. من معتقدم فیلم باید به تمام معنا پارامترهای سینما را رعایت کند. فیلم هایی بودند که به نظر خیلی پیام های ارزشی داشتند ولی اصلاً به مقام «فیلم» نمی رسیدند و درحد یک پیام ساده ، اعلامیه ، خبر و از این دست چیزها بودند و به خاطر هم همین رد شدند. از نظر من محتوا چیزی جز بیان یک داستان و تم در قالب سینمایی نیست و نمی تواند ارزش مجزا داشته باشد. من در آن برنامه به این اشاره کردم که باید به تنوع آثار توجه شود. اینکه الزاماً همه فیلم ها در یک فضا نگذرد. ما در فضاهای گوناگونی زندگی می کنیم و فضاهای متنوعمان باید در این فیلم ها وجود داشته باشد. مورد دیگر این است که فیلم باید از نظر ژانری هم متفاوت باشد. مثلا امسال فیلمی مثل «گناهکاران» به کارگردانی فرامرز قریبیان در جشنواره هست که ممکن بود در جشنواره های قبلی نمونه اش وارد نشود چون یک فیلم پلیسی است. یا فیلم خانم پوران درخشنده که یک درام اجتماعی است. فیلم آقای مهرجویی هم که یک کمدی هجو است. یا حتی فیلم علی قوی تن که در یک روستا در خراسان می گذرد؛ همین طور فیلم«رنجرو» که در بوشهر روایت می شود. فیلم تجربی مثل «کلاس هنرپیشگی» به کارگردانی آقای داوودنژاد را هم داریم. اینکه فیلم ها در جغرافیا و ژانر مختلف باشد اتفاق خوبی است. فیلم ها همه نباید یک ضرب آپارتمانی باشند ، یا فقط فیلم های یک شکل و یک فرم باشند. در هیات انتخاب سعی شد که گونه گونی در میان فیلم ها باشد. فقط به این توجه نشد که آثار از لحاظ تماتیک در چه حدی هستند یا فقط به این توجه نکردیم که تهیه کننده فیلم چه کسی است. به نظرم در فیلم ها باید تفاوت های دیدگاهی ، نسلی و جغرافیایی وجود داشته باشد و این باید در میان انتخاب ها لحاظ شود. به طور کل ما نمی خواستیم مثل سال گذشته همه فیلم ها در محیط های تهران بگذرد.
*اینکه هیات انتخاب بخواهد این گونه گونی به جهت جغرافیایی و ژانر را در میان انتخاب هایش لحاظ کند اتفاق خوبی است اما از آن جایی که ساخت ملودرام های آپارتمانی در میان کارگردانان در این چندسال اخیر اپیدمی شده باید این پارامتر هایی که مدنظرتان بود را زودتر عنوان می کردید. چون دبیر جشنواره 7ماه است که انتخاب شده و طبیعتاً فجر اتفاق مهمی است و خیلی از کارگردانان دوست دارند فیلمشان در این فستیوال نمایش داده شود.
خب این نباید برای فیلمسازی لحاظ شود. اگر کسی می خواهد برای جشنواره فیلم بسازد به نظرم بهتر است نسازد. یکی از مشکلات سینمای ایران همین است. من اصلاً اصرار دوستان را برای حضور در جشنواره نمی فهمم و فکر می کنم که اگر جشنواره ای نبود کلاً سینمایی هم وجود نداشت.چه از لحاظ دولتی که فیلم هایی سفارشی ساخته می شوند و فقط می توانند برای جشنواره نمایش داده شوند چون هیچ مخاطبی حاضر نیست بعداً پول بدهد و برود این فیلم ها را ببیند. چه فیلم های شخصی که از عدم گونه گونی جغرافیای و ژانر رنج می برد و انگار فقط برای چندنفر ساخته می شود. البته این را هم بگویم که الزامی وجود ندارد که فیلمسازی که هیچ شناختی بر جغرافیای خاصی ندارد به سراغ تنوع جغرافیایی برود. بنابراین اگر فیلم های شهری ساخته شود اشکالی ندارد. همان طور که اگر فیلمی درباره مسائل زن و شوهری ساخته بشود اشکالی ندارد. در این باره فیلم آقای حجازی مصداق پیدا می کند که یک فیلم آپارتمانی موفق است. یا فیلم پرویز شهبازی که یک فیلم شهری موفق است. اما نظریه من برای انتخاب این است که در سپهر جشنواره باید گونه گونی لحاظ شود و فیلم ها تک بعدی نباشند. بنده در انتخاب هایم به این موضوع توجه داشتم. دوستان دیگر هم حتما برای خودشان ضوابطی داشته باشند.
خب آقای معلم سرنوشت خیلی از فیلمسازان با نمایش فیلمشان در فجر مشخص می شود و این موضوع که شما می گویید که تارانتینو و اسپیلبرگ اعتراضی نمی کنند به خاطر این است که آنها دردسری برای اکران فیلمشان نمی بینند. اما اینجا فیلم ها بعد از نمایششان در فجر با هزار مانع دیگر مواجه می شوند و چندین بار پروانه نمایششان هم لغو می شود.
این بحث دیگری است که به من مربوط نمی شود.
از این جهت می پرسم که با نبودن و انتخاب نکردن یکی از فیلم های مهم توسط هیات انتخاب ممکن است سرنوشت یک فیلم عوض شود.
در اینکه اوضاع سینما نابسامان است شکی نیست. ما می بینیم که 96 فیلم ساخته شده اما معلوم نیست آنها را برای کجا ساختند؟ چون در سینمای ایران 45 فیلم بیشتر نمی توانند نمایش داده شوند. اینها دیگر مسائلی است که به مدیریت سینما برمی گردد و به نظرم پرازاشکال است. اما اینکه جشنواره بشود محل اصلی فیلمسازی کار غلطی است. فیلمسازی که در دنیا منوط به جشنواره نیست. فیلمسازی فرآیند ارتباط با مخاطب است؛حالا چه مخاطب گسترده چه مخاطب برگزیده. اینکه جشنواره فیلم فجر ایستگاه سینمای ایران بشود کار غلطی است. یک زمانی فجر ایستگاه سینما بود و 70تا فیلم در آن می ریختند و تکلیف فروش این فیلم ها هم همانجا مشخص می شد. خب این غلط است. جشن ما كه اسکار ، گلدن گلوب یا همین جشن «حافظ» برگزار می کنیم اساساً به فیلم های اکران شده می پردازد اما فستیوالی که در درون انجام می شود نباید محل تصمیم گیری برای کل سینما باشد. فیلم که نباید برای 10روز جشنواره ساخته شود! فیلم های خیلی مهمی درسینمای ایران هستند که در جشنواره نمایش داده نشدند اما موردتوجه واقع شدند ، مثل همین شوکرانی که من از تهیه کنندگاناش بودم. «شوکران» فیلم بسیار مهم تری است از فیلم هایی که در دهه خودش ساخته شده ، آیا مثلا اگر درجشنواره فجر بود بالاتر می رفت؟ نه به نظرم وجهه اش پایین می آمد! یا «ازدواج به سبک ایرانی» در جشنواره فجر با اینکه هیات انتخاب آن را پذیرفت، توقیف شد. اما درکل «ازدواج به سبک ایرانی» نابود نشد.
شاید بزرگ نمایی فیلم ها به واسطه فجر به خاطر اتفاقات و حاشیه های این فستیوال باشد.
خب این غلط است. اینکه سینمای ایران در ده روز شلوغ می شود و بعد در طول سال پشه می پراند خیلی بد است. منتقدین هم که چنین درخواستی داشتند، غلط است. من در هیچ جای دنیا ندیدم که منتقدین بگویند همه فیلم ها را نمایش بدهید ما ببینیم. مگر بازار عمده فروش هاست که برویم 30کیلو پیاز و سیب زمینی بخریم. متاسفانه بعضی از غلط ها مصطلح شده و من نمی توانم بپذیرم که بعضی از غلط هایی را که رواج دارد، انجام بدهم.خب غلط، غلط است حتی اگر همه بگویند.
مشخصاً درباره فیلم بهرام توکلی چه اتفاقی افتاد که در ابتدا آن را نپذیرفتید؟ رزومه این کارگردان نشان می دهد که فیلم هایش از اندازه سینمای ایران بالاتر است.
اتفاق عجیبی نیفتاد. این فیلم در آن زمان رای نیاورد. مثل «عقاب صحرا» یا فیلم «همه چیز برای فروش» که رای نیاوردند. ممکن است که من با 2-3 تا از همین فیلم ها بیشتر موافق باشم اما به هرصورت رای جمعی نتیجه را مشخص کرد.
این شائبه برای برخی از سینماگران به وجود آمده که نماینده ای از حوزه هنری هم فیلم ها را دیده و فشارهایی به شما برای انتخاب آورده و به همین خاطر مجبور شدید بعضی از فیلم ها را رد کنید. این درست است؟
نه والله. من غیر از هیات انتخاب کسی را برای فیلم دیدن نمی دیدم.
پس اینکه آقای عظیمی در «هفت» گفتند که چند نماینده دولتی هم در میانتان حضور داشته منظورشان از حوزه هنری نبوده؟
حوزه هنری در تضاد با ارشاد است و نمی تواند فیلم ببیند. اینکه می گویند به ما دستور داده شده حداقل در رابطه با من مصداق ندارد. به خاطر اینکه من اصلاً آدم دستورپذیری نیستم. چه وزیر باشد چه نماینده حوزه هنری یا ارشاد. من علاقه ای به دستور اجرا کردن ندارم. بنابراین در جایی که دستور اجرا می شود شرکت نمی کنم. به هرحال ما نظرمان را دادیم و این خوب نیست که همیشه به همه چیز با توطئه نگاه شود.
اینکه برخی از منتقدان قبل از جشنواره در اکرانی خصوصی فیلم را می بینند و نظرشان را در حمایت از فیلمساز عنوان می کنند کار اشتباهی است؟ به هرصورت شاید به هردلیلی شما یک فیلم خوب را رد کرده باشید که منتقدان بعد از دیدن فیلم احساس کنند آن فیلم اگر در فستیوال به نمایش درمی آمد بهتر بود.
منتقدان در مقام تصمیم گیری نیستند ،در مقام منتقد هستند. متاسفانه در جامعه ما همه جایشان عوض شده است. منتقدان مدیر هستند و مدیران منتقدند. بعضی از آنها که آژانس تبلیغاتی هستند. اینکه یک فیلمی را 3تا منتقد ببینند و بعد به عنوان باشگاه طرفدار فیلم عمل کنند درست نیست. منتقد اگر منتقد باشد نباید در fans club باشند. ممکن است در همه جای دنیا هم این اتفاق بیفتد همان طور که در گلدن گلوب هم این اتفاق افتاده و گویا به بعضی ها شام و نهار اضافه دادند! اما اصل غلط ، غلط است. منتقد باید با فیلم طرف بشود و فیلم را تحلیل کنند. منتقد طرف حسابش مردم هستند نه فیلمسازان. این بیماری جدیدی است که من سعی کردم با گوشه و کنایه از آن بگذرم.