در آستانه ی تغییر مدیریت فرهنگی در دولت (که گویا تنها یکی از بخش های متولی فرهنگ و سینما در ایران است) قرار داریم. با توجه به وضعیت آشفته فعلی در حوزه ی فرهنگ به صورت عام، و در زمینه ی سینما به صورت خاص، امکان اینکه با تعویض یک معاون و مدیر همه چیز یک شبه و بدون آسیب شناسی دقیق به سوی روشنی و گشایش سوق پیدا کند، وجود ندارد.
اشتباهات و به هم ریزی ها و هرج ومرجی که در اثر لجاجت و سوءمدیریت تصمیم گیران کلان سینما در دوره ی پیش به وجود آمد (که حتی مدیرانی میانی و همکاران اش در دولت را هم دچار دردسر کرد) چنان موقعیت آشفته و گره های کوری ایجاد کرده که تنها با استفاده از یک مدیر جدید (با هر ظرفیتی) نمی توان امید به بهبود داشت. در دورانی که اهالی سینما به دلیل همین بی تدبیری ها و جناح بندی و سودپرستی گروه های مختلف دچار تضاد و شکاف شده و اقتدار نسبی خود حتی در حوزه کاری و تخصصی شان را هم از دست داده اند، حتی نمی توان به یاری و کمک آنها در حل معضلات تکیه کرد.
وظیفه ی مدیریت جدید و همکاران اش در حوزه ی سینما توجه به سرفصل هایی است که لازم است قبل از هر اقدامی به آنها توجه شود.
1- لزوم ترسیم افق فعالیت های سینمایی در ایران، استقرار جایگاه بخش خصوصی و بازتعریف وظایف حاکمیتی.
2- ترمیم ساختار مدیریتی سینما، که متأسفانه با ایده ی سازمان سینمایی که در اصل پیشرو بود و در عمل به افتضاح کشیده شد، به سامان نرسید. وجود نهادهای موازی، چاق شدن بیش از حد سازمان های دولتی و نظارتی و خیل عظیم کارمندان و ناآگاهان دلیل هلاکت برخی فعالیت هاست.
3- بستن دریچه های رانت خواری و رفیق بازی و عدم ایجاد و انهدام کرسی های از پیش تعیین شده برای دوستان و رفقا و هم پالکی ها در حوزه ی مدیریت!
4- تعیین جایگاه مناسب برای گروه های صنفی و فکری و فرهنگی و استفاده صحیح از نظرات کارشناسی آنها.
5- تشکیل شورای عالی سازمان سینمایی با استفاده از نیروهای همسو و غیرهمسو با مدیریت جدید، برای حل معضلات اصلی و ایجاد اتاق فکر برای ترسیم آینده ی فعالیت های سینمایی در حوزه های مختلف.
6- نظم بخشی به فعالیت های نظارتی و تمکین به قانون و از بین بردن فضای امنیتی و بسته در حوزه ی نظارت و تجدید سازمان هیئت های نظارت و پروانه ی نمایش و ساخت، که هنوز تعداد اعضاء و قواعدش مربوط به دوران پیش از انقلاب اسلامی است.
7- برپاداشتن عدالت در تقسیم منابع یارانه ای و بهره مند کردن نیروهای فاضل (و نه پاچه خوار) از امکانات لازم.
8- دوری گزیدن از دخالت و سرمایه گذاری مستقیم دولتی در امر تولید فیلم و سپردن این امر به بخش خصوصی.
9- توجه به اقدامات عمرانی، به خصوص در حوزه ی کمک به ساخت سالن های سینما و نهادهای توزیع فیلم و همچنین گسترش اقدامات رفاهی در مورد اهالی سینما.
10- تشکیل مرکز بین المللی سینمای ایران جهت حمایت از فعالیت های سینمایی ایران در سطح جهانی.
11- انتخاب و انتصاب نیروهای قوی و فاضل برای مدیریت های میانی و ملزم کردن آنها به رعایت قواعد و ضوابط.
12- توقف فعالیت های بودجه خوار و بی هدف در حوزه ی برگزاری جشنواره های بی هدف و فعالیت های تشریفاتی و بیهوده «مدیر بالابر»!
13- جداسازی سازمان برپاکننده جشنواره فیلم فجر و استقلال آن از مدیریت های دولتی در حال تعویض.
14- جلوگیری از به وجود آمدن انحصارات مختلف مدیریتی و حتی صنفی در فعالیت های سینمایی. دیکتاتوری و انحصار چه از سوی دولت و چه از سوی نهادهای شبه صنفی (چنانچه در دوره های مختلف گذشته تجربه شده) تجربه ی زیانباری است که نباید تکرار شود.
15- دفاع از حقوق سینماگران در عرصه ی ابراز نظر و دیدگاه در آثارشان و پای بندی به پروانه های صادرشده از سوی دولت.
بدون توجه به مباحث ذکرشده ی فوق که هر کدام زیرشاخه ها و بحث های مختلفی را در بر خواهد داشت، امکان سامان دهی امور وجود نخواهد داشت و بدون ارایه برنامه و راه حل دوباره چرخ های این سینما در جاده های سنگلاخ و پردست انداز خواهد افتادد. به نقل از دنیای تصویر 230